رضا میرزاده | شهرآرانیوز


نود و نهمین جلسه از مجموعه جلسات نقد و پژوهش شعر حوزه هنری انقلاب اسلامی خراسان رضوی، با نقد و بررسی مجموعه شعر «بلخ و نیشابور» اثر سیدحکیم بینش برگزار شد. در این جلسه نقد که با حضور جمعی از علاقمندان از جمله محمدکاظم کاظمی، علیرضا سپاهی لائین، زینب بیات، عباس ساعی، یامان حکمت و ... برگزار شد، ضمن خواندن بخش‌هایی از اشعار این کتاب، به نقد و بررسی این اشعار پرداخته شد.

مجموعه شعر «بلخ و نیشابور» اثر سیدحکیم بینش

بخشی از تاریخ و جغرافیای افغانستان
علیرضا سپاهی لائین شاعر و نویسنده و منتقد ادبی با بیان این که مجموعه «بلخ و نیشابور» مصداق این است که شاعر، شاعری از جنس مردم است که از امروز جامعه می‌گوید و با اشک‌ها و لبخند‌های مردم زندگی می‌کند، خاطرنشان کرد: اشعار کتاب مشتمل بر تاریخ و جغرافیای افغانستان و خصوصا تاریخ معاصر این کشور است.

وی افزود: شاعر با تاسی از اتفاقات مختلفی که در افغانستان افتاده، به نوعی گزارشگر وضعیت جامعه امروز افغانستان است.

سپاهی لائین تاکید کرد: زبان صمیمی دلنشین و به دور از پیچیدگی‌های تصنعی از جمله ویژگی‌های این اشعار است. از سوی دیگر اشعار گویای صمیمیت ذاتی شاعر است که به کلمات سرایت کرده است.

وی در ادامه با بیان این که به کار گرفتن زبان محاوره، آسیب‌هایی نیز دارد، خاطرنشان کرد: اندک کلماتی که از این هنجار فاصله می‌گیرند، به چشم می‌آیند و بیانگر آن هسند که متعلق به این لحن گفتار نیستند. از سوی دیگر، به کار بردن نابجای برخی از افعال نیز این صمیمیت را به سرعت تحت الشعاع قرار می‌دهد که در برخی از اشعار، این موضوع نیز دیده می‌شود. انتخاب بهتر برای غزل آغازین کتاب، انتخاب هوشمندانه‌تر ردیف‌ها در اشعار و نام کتاب که چندان گویای این نیست که این کتاب، یک مجموعه شعر است، از مجموعه نکات دیگری بود که توسط سپاهی لائین به آن اشاره شد.

به تصویر کشیدن مصائب و مشکلات یک مهاجر
زینب بیات شاعر، نویسنده و گوینده رادیو دری نیز در جملاتی با اشاره به نقاط قوت شاعر در به تصویر کشیدن مصائب و مشکلات مهاجران افغانستانی گفت: دقت در وقایعی که برای یک مهاجر افغانستانی اتفاق می‌افتد و به تصویر کشیدن این قبیل اتفاقات در قالب شعر، از جمله نقاط قوت مهم شاعر در بیان اوضاع روز جامعه افغانستان است.
وی همچنین استفاده از واژگان بومی و متعلق به نقاط مختلف افغانستان را از نقاط قوت این اشعار دانست.

مسئولیت پذیر و حساس به اتفاقات پیرامون
عباس ساعی دیگر شاعر و منتقد حاضر در این جلسه نیز با اشاره به این که شاعر این مجموعه، فردی مسئولیت پذیر و حساس به اتفاقات پیرامون است، خاطرنشان کرد: ناملایمات کشور افغانستان بر دل و روح و جان شاعر اثر گذاشته و در شعر او بازتاب یافته است.

وی افزود: از سوی دیگر، شاعر به «انسانیت» و «آدمیت» متعهد است که جلوه‌های آن در کتاب دیده می‌شود. وی از تفرقه و پراکندگی گریزان و به وحدت و اتخاد خشنود است.
ساعی افزود: شاعر از زبان محاوره به درستی بهره گرفته است و اشعار از خاستگاه فرهنگ بومی نشات می‌گیرد.
وی در ادامه سخنان خود و با نگاه نقادانه، به بیان برخی از نکات موجود در اشعار این کتاب پرداخت.

سید حکیم بینش مولف این کتاب نیز ضمن خواندن یکی از اشعار خود، از حاضران در مراسم تقدیر کرده و از نکات بیان شده توسط منتقدان کتاب نیز استقبال کرد.

...
سید حکیم بینش شاعر افغانستانی متولد سال ۱۳۵۵ در ولایت بامیان افغانستان است که از سال ۱۳۶۴ در مشهد اقامت گزیده است. فعالیت‌های ادبی او به صورت جدی از سال ۱۳۷۱ آغاز شده که تا کنون نیز ادامه دارد. نخستین دفتر شعر او با نام «سیب‌های سرخ چیدنی» به چاپ رسیده است. سید حکیم بینش سال‌ها است که با مجموعه رادیو دری نیز همکاری دارد.

کتاب «بلخ و نیشابور» نیز کتابی مشتمل بر ۴۰ شعر از اشعار «سید حکیم بینش» شاعر غزلسرای کشور افغانستان که در ۹۴ صفحه و در قطع رقعی، توسط انتشارات شاعران پارسی زبان به زیور طبع آراسته شده است. وجه تسمیه کتاب نیز برگرفته از دوازدهمین غزل این مجموعه با نام غزل «بلخ و نیشابور» است که برای پیوند همدلی میان مردم ایران و افغانستان سروده شده است.

شاعر در این غزل، اینگونه آورده است:

ما درختان سرو یک باغیم
یا دو تا گل که در دو گلدان است
ما دو تا، شعبه‌های یک رودیم
ما دو تا را دو جسم و یک جان است
کبک کاکل زری دری می‌خواند
تو به بنگاله قند می‌بردی
تو تعارف که: کیک لاهیجان
من تبسم که: توت خنجان است
تکه‌ها را دوباره وصله بزن.
هرچه درز است بخیه خواهم کرد
پل بزن بین بلخ و نیشابور
هردو اقلیم یک خراسان است
این قطاری که می‌رسد از راه
خواف را می‌زند گره به هرات
دست ما باز هم به هم برسد
این شروع بدون پایان است
فرض کن چند سال آینده است
شاهراهی بزرگ ساخته‌اند
یک سر شاهراه، کابل جان
یک سر شاهراه، تهران است
فرض کن چند سال آینده
همدلی مثل سکه ضرب شود
یک طرف رویِ سرخِ افغان و
یک طرف نامِ سبزِ ایران است
آسمان حرف تازه‌ای دارد
ابر‌ها شاعران خوش‌نام‌اند
ابر‌ها هم بهانه می‌خواهند
نوبتِ شعرِ «باز باران...» است

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...