نشست رونمایی از کتاب «تراژدی رشد و توسعه در ایران» اثر محمدرضا کارچی به همت خانه اندیشمندان علوم انسانی و نشر ثالث در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

تراژدی رشد و توسعه در ایران» اثر محمدرضا کارچی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، حجت الله میرزایی، رئیس مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران، جنبشی که حول گفتن و نوشتن از توسعه شکل گرفته را به فال نیک گرفت و اظهار کرد: اگر چه ما در ورود به مباحث برنامه‌ریزی توسعه‌ای پیش دستیم اما نام این کتاب به درستی به عنوان تراژدی رشد و توسعه در ایران نامگذاری شده است، چرا باید در نظر بگیریم چه هزینه‌ای کردیم و چه دستاوردهایی داشتیم با نگاه به این دستاوردها بیراه نیست که نام مسیری که طی شده است را تراژدی نامگذاری کنیم.

او خاطر نشان کرد : گرچه ما به نسبت هشتاد سال گذشته در به‌زیستی بهتری در حال زندگی هستیم اما در مقایسه خودمان با دیگران، جا ماندگی از توسعه را حس می‌کنیم. سال ۱۹۷۹ درآمد سرانه ما و ترکیه و کره جنوبی و چین یکسان بود و امروز بعد گذشت پنجاه سال چین ۳ برابر، ترکیه ۶ برابر و کره جنوبی ۱۲ برابر ماست؛ و این در حالی‌ است که اگر با شاخص‌های توسعه را بسنجیم وضعیت از این هم بدتر است.

میرزایی همچنین توضیح داد: ما در نیم قرن اخیر راه یادگیری از دیگران و خودمان را بسته‌ایم؛ با مفاهیمی مثل سکولار بودن، غیر خودی و غربی بودن راه یادگیری از دیگران را بستیم. در یادگیری از خودمان حتی از یادگیری از دیگران هم بدتر عمل کردیم زیرا که بعد هر هشت سال با اصطلاحِ: کنار زدن بانیان وضع موجود،‌ که گویی انقلابی رخ داده راه این این قسم از یادگیری را نیز بستیم.

او با بیان اینکه اقتصاددانان نهادی به یادگیری به عنوان انباشت دانایی پرداخته‌اند گفت: انباشت دانایی با نوآوری شکل می‌گیرد یا با هم انباشتگی دانش جمعی روبه رشد و یادگیری از دیگران، واقعیت این است ما در نیم قرن گذشته راه‌یادگیری هم از خودمان و هم از دیگران را مسدود کرده‌ایم . جامعه جز با هم‌اندیشی، همگرایی و انباشت بین نسلی نمی‌تواند راه درستی در مسیر توسعه را طی کند.

چرا توسعه در ایران تراژدی شده است؟
علی ربیعی
، دستیار اجتماعی رئیس جمهور، ضمن تشکر و قدردانی از مولف کتاب افزود: مسئله توسعه تبدیل شده است به مسئله نخبگی و روشنفکری. باید به ذهنیت توسعه‌گرا را بیش از هر چیز ارجحیت داد. همچنین ذهنیت توسعه‌گرا به چند دلیل تعارض‌آمیز بیان می‌شود به همین جهت است که به درستی شکل نمی‌گیرد؛ توسعه بعضاً با فلسفه قدرت متعارض می‌شود و فلسفه وجودی خیلی‌ها را از بین می‌برد؛ به همین جهت ذهنیت توسعه شکل نمی‌گیرد و چنین می‌شود که با استراتژی بقا کشور را اداره می‌کنند، که این‌ها زیر مجموعه رشد قرار می‌گیرند در حالی که حتی از الزامات رشد هم به حساب نمی‌آید.

او همچنین کاربرد گسترده مفهوم پیشرفت در اسناد بالا دستی اشاره کرد و افزود: حتی مفهوم پیشرفت هم در معنای مدرن خودش نسبتی با توسعه پیدا می‌کند.

دستیار اجتماعی رئیس جمهور روابط خارجی، آشتی و سهم گرفتن از اقتصاد جهانی برای مردم، ورود در اقتصاد جهانی برای ایجاد تولید در مقیاس منطقه‌ای حداقل را از الزمات توسعه برشمرد.

او همچنین به رشد طبقات اجتماعی جدید از جمله طبقه متوسط صنعتی و متوسط فرهنگی و حس منزلت جویی در آن‌ها اشاره کرد و توضیحاتی در این خصوص ارائه داد.

تبعات نادیده گرفتن زنان آسیب به همه جامعه است
اطهره نژادی
، مشاور عالی وزیر راه و شهرسازی، ضمن قدردانی از مولف کتاب به دلیل پرداختن به مسائل زنان و نقش آنها در دستیابی به توسعه به برش هایی از این کتاب اشاره کرد و گفت: همانطور که دکتر کارچی به درستی در کتاب «تراژدی رشد و توسعه در ایران» اشاره کرده متأسفانه در ایران در صد سال گذشته توسعه همواره در غیاب مردم طراحی و اجرا شده در حالی که مشارکت مردم امکان میسر شدن این روند را فراهم می‌کند.

نشست رونمایی از تراژدی رشد و توسعه در ایران

وی اظهار کرد: اگر یکی از اهداف توسعه رسیدن به عدالت باشد، این مهم زمانی محقق می‌شود که دولت و حاکمیت به مشارکت همه مردم و نه فقط بخشی از مردان اهتمام ورزد.
او همچنین با اشاره به بخش های دیگری از کتاب گفت: همانطور که در این کتاب هم به درستی بیان شده یکی از دلایل توسعه نیافتگی مقاومت در برابر تغییر رویکرد به مشارکت زنان است، تبعات این مشکل نه تنها به زنان بلکه به تمام جامعه آسیب خواهد شد. این به معنای ایستادگی از سویی و تاب‌آوری از سویی دیگر است. بدیهی است پویایی تلاش برای دستیابی به زندگی حتما تغییر را رقم خواهد زد، چه بخواهیم چه نخواهیم.

وی با تاکید بر اینکه در این کتاب به درستی به مبحث مشارکت اقتصادی زنان و شکاف جنسیتی پرداخته شده خاطر نشان کرد:‌ درگزارش مجمع جهانی اقتصاد، در مورد شکاف جنسیتی در سال جاری میلادی اوضاع مشارکت اقتصادی زنان به عنوان یکی از شاخص‌ها توسعه بسیار اسف‌بار است، ما رتبه ۱۴۳ را در بین ۱۴۶ کشور داریم.

او همچنین تاکید کرد که در قانون کشور منعی برای حضور زنان در انتخابات، انتصابات سیاسی و.. وجود ندارد با این حال ما در این بخش موفق نبوده‌ایم.

نظام حکمرانی با مفهوم توسعه عکس یادگاری می گیرد
روزبه کردونی
، تحلیلگر حوزه سیاست‌گذاری‌های عمومی،‌ با اشاره به این که منابعی در کشور هستند که کمتر معرض توجه‌اند عنوان کرد: «نوروز» به عنوان یک مراسم باستانی؛ «ذخیره دانایی» و تبدیل نشدن آن به دانش سیاسی و همچنین «روح صلح جویی و مسالمت آمیز و هم‌زیستی صلح طلب ایرانی» که همواره مطرح بوده، سه تا از منابعی به شمار می‌روند که به وجود و بهره برداری از آن‌ها توجه‌های لازم و کافی صورت نگرفته است.

او همچنین با ذکر خاطره‌ای عنوان کرده:‌ تا وقتی توسعه به دغدغه عمومی مردم بدل نشود و نظام حاکمیتی جای گرفتن عکس یادگاری با توسعه، آن را به وسیله‌ای برای حل مشکلات بدل نسازد، ما نخواهیم توانست مفهوم توسعه و کارکرد آن را در زندگی شخصی‌مان ببینیم.

حجت‌الله صیدی، رئیس سازمان بورس ایران، توضیح داد: سال ۱۴۰۴، سال چشم انداز است؛ قرار بود که کشور اول منطقه باشیم،‌ به این معنا که باید از عربستان و ترکیه جلوتر بودیم،‌ این در حالی که به لحاظ ارزش اسمی کشور چهارم منطقه هستیم و امارات از ما جلو تر است،‌ به لحاظ شاخص برابری قدرت خرید(ppp) نیز کشور سوم هستیم.
او همچنین اظهار کرد: ما برای باقی ماندن در این وضعیت به سالی ۶.۵٪ رشد متوسط نیاز داریم،‌ و این رشد از طریق سرمایه گذاری میسر می‌شود؛ ما متأسفانه نرخ تشکیل سرمایه‌مان منفی بوده است. ما به ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در سال نیازمندیم که استفاده از آن سرمایه‌گذاری‌ها هم نیازمند کمک توسعه‌ورزان است.

جامعه ایران درگیر تفکر مقطعی و کوتاه مدت است
محمدرضا کارچی
، نویسنده کتاب «تراژدی رشد و توسعه در ایران» نیز به روند تولید و نشر این اثر و همچنین مفاهیم انباشت زایی و انباشت زدایی اشاره کرد و توضیحاتی ارائه داد.
او با بیان اینکه نظام حاکمیتی با ساختن رقیب و دیگری برای خودش بدل به مانعی برای توسعه خودش شده است توضیح داد: سلب مرجعیت از نخبگان و رزومه‌سازی‌های جعلی یکی از زیر مجموعه‌های این موانع است.

وی همچنین تشکیل سازمان تحقیق و توسعه را از مهم‌ترین الزامات مسیر توسعه معرفی کرد. کارچی به تلقی مردم از انباشت‌زدایی به جای انباشت‌زایی سرمایه و اثرات آن در کوتاه و مدت و بلند مدت نیز توضیحاتی ارائه داد تصریح کرد: ما در جامعه کوتاه مدت زندگی‌ می‌کنیم و افق بلند در این نگاه نداریم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...