بنیانگذار چین پساکمونیستی | اعتماد


در ابتدا به نظر می‌آید که کتاب‌های مجموعه «رهبران سرخ» نشر ثالث حتما باید با ترجمه روان بیژن اشتری باشد و اگر جز این باشد، ممکن است این نگرانی در خواننده پدید آید که با ترجمه‌ای خشک روبه‌روست اما برگردان میثم مهرمتین نیز همانند اشتری روان و لذت‌بخش است. البته خواننده اگر به تاریخ معاصر چین بالاخص پس از جنبش و انقلاب کمونیستی علاقه‌مند باشد، بهتر است قبل از این کتاب، «زندگینامه مائو» را از همین نشر به ترجمه بیژن اشتری مطالعه کند.

ازرا اف فوگل [Ezra Vogel] در کتاب «دنگ شیائوپینگ» [اصلاحات در چین Deng Xiaoping and the Transformation of China]،

ازرا اف فوگل [Ezra Vogel] در کتاب «دنگ شیائوپینگ» [اصلاحات در چین Deng Xiaoping and the Transformation of China]، زندگینامه دنگ را به دو بخش تقسیم کرده است؛ اول از ابتدای تولد و به پیروزی رسیدن انقلاب کمونیستی به رهبری مائو و صاحب منصب شدن دنگ در آن رژیم و مورد بی‌مهری قرار گرفتن و تبعید وی در دوران انقلاب فرهنگی و بخش دوم پس از مرگ مائو و به رهبری رسیدن دنگ در چین کمونیست.

دنگ، سابقه‌ای طولانی در جنبش کمونیستی داشت. از شرکت در راهپیمایی طولانی و مسوول فرمانده نظامی در جنبش تا نقش عمده در پیروزی انقلاب کمونیستی به رهبری مائو. دنگ فرماندهی نظامی یکی از مناطق مهم چین را برعهده داشت و پس از تشکیل حکومت کمونیستی به یکی از مقامات اصلی رژیم جدید مبدل شد، جزو مهم‌ترین پست‌های وی معاونت نخست‌وزیر بود. البته مناصب مختلف در حکومت کمونیستی چین به نوعی تشریفاتی محسوب و تحت زعامت مطلق مائو بود. خود مائو دارای مقام رهبری کشور و حزب کمونیست بود و به نام صدر مائو شناخته می‌شد. در دهه پنجاه میلادی، لیوشایوچی دارای مقام نخست‌وزیری و رهبری پولیت بورو (دفتر سیاسی حزب کمونیست و به نوعی نقش پارلمانی این کشور را دارا بود) و دنگ پست معاونت نخست‌وزیر را بر عهده داشت.

دنگ از ابتدا همواره سودای چین پیشرفته و مردمی تامین‌ شده از حداقل‌های زندگی را داشت اما در ذهن مائو فقط یک چیز وجود داشت. چین کاملا نظامی ‌شده به هر قیمتی. در برنامه بلندپروازانه جهش رو به جلو مائو و به علت خریدهای سنگین نظامی از اتحاد جماهیر شوروی، کشاورزان و روستاییان تحت برنامه ریاضتی مزارع اشتراکی مجبور به تولید بسیار زیاد محصولات کشاورزی به جهت تامین منابع خریدهای نظامی قرار داشتند و در این رهگذر حدود ده میلیون روستایی به علت کار شدید بدنی و گرسنگی تلف شدند. دنگ و لیوشایوچی و تعدادی از مقامات همواره مخالف این بلندپروازی‌های مائو بودند و لذا مائو تا حدی از این برنامه جهش به جلو، عقب نشست. اما مائو کین‌توز بود و به دنبال تلافی.

در اوائل دهه شصت، مائو کارزار انقلاب فرهنگی را به راه انداخت و طی آن میلیون‌ها مقام چینی از کار برکنار و توسط اراذل و دانش‌آموزان تحقیر و به کار یدی در روستاها فرستاده شدند. لیوشایوچی تحقیر و زندانی شد و در زندان درگذشت. دنگ هم به همراه خانواده به روستا تبعید و مشغول به کار یدی و تعمیر تراکتور شد. پسر ارشد دنگ هم به علت پرتاب از پنجره توسط گاردهای سرخ فلج شد. دنگ اما ایمانش را از دست نداد و همواره یک کمونیست معتقد باقی ماند. بالاخره با کشته شدن لین بیایو (معمار انقلاب فرهنگی تحت زعامت مائو) و فوت مائو در سال 1976، دنگ دوباره با پست معاونت نخست‌وزیر به کار برگشت. در آن زمان هوئاگوفنگ صدر حزب بود اما به مرور توسط دنگ حذف و به حاشیه رانده شد. باند چهارنفره محافظه‌کاران به رهبری مادام مائو، بیوه مائو، بازداشت و زندانی شدند. دنگ در آن مقطع به آرامی به مقام اول چین مبدل شد و سیاست درهای باز و ارتباط با جهان را آغاز کرد. دنگ، این معمار چین نوین، به چیزی جز پیشرفت و تعالی کشور فکر نمی‌کرد و ارتباط با امریکا که از اواخر دوران مائو شروع شده بود با قدرت زیاد ادامه پیدا کرد.

در چین به رهبری دنگ کسب‌وکارهای کوچک خصوصی مجاز دانسته شد و نوعی دموکراسی محدود و محافظت شده در چارچوب حزب کمونیست ترویج شد. (بگذارید صد گل شکوفه دهد) . دنگ با روسای جمهور مختلف امریکا از جمله نیکسون، فورد، کارتر و ریگان ارتباط گسترده گرفت و به بهانه مبارزه با شوروی درخواست تسلیحات و امکانات فراوان کرد. دنگ همچنین با روانه کردن هزاران نخبه جوان به امریکا جهت تحصیل و کارآموزی موافقت کرد. دنگ در ادامه به عادی‌سازی روابط با تایوان و هنگ‌کنگ پرداخت و نوعی خودمختاری را به آنان اعطا کرد. دنگ در اواخر دهه نود، خود را بازنشسته کرد و قدرت را به جانشین خود جیانگ سپرد. در این کتاب به نقش دنگ در سرکوب قیام میدان تیانانمن پکن هم پرداخته شده است. به هر تقدیر، میراث آزادسازی کامل اقتصاد که توسط دنگ پایه گذاشته شد، چین را به اقتصاد دوم جهان و یکی از ابرقدرت‌های فعلی تبدیل کرده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...