رمان «جامانده از پسر» نوشته مرضیه نفری توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد.

جامانده از پسر مرضیه نفری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب، دومین رمان نفری است که پیش از آن، رمان «شبهای بی‌ستاره» منتشر و نامزد جایزه‌های کتاب‌سال، پروین اعتصامی، شهید غنی‌پور و کتاب‌سال رضوی شد.

«جامانده از پسر» پیش از انتشار، جایزه ادبی انقلاب اسلامی را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد و درباره زندگی مردی به‌نام سالار است که نابود شده و بناست دوباره ساخته شود. سالار از خانواده و اطرافیان خود بریده و در ابتدای داستان، با آدم‌هایی که اصلا آن‌ها را نمی‌شناسد درگیر شده و زدوخورد دارد. او روی پل باقرآباد با این‌افراد درگیر می‌شود و نمی‌داند چرا به سمت تهران حرکت کرده‌اند یا چرا عصبانی‌اند؟ سالار پاسخ چنین‌سوالاتی را نمی‌داند اما می‌داند که فقط قرار است به ضرب و زور قمه و سلاح سرد، مردم روی پل را برگرداند تا کسی به تهران نرود!

داستان این‌رمان در سال ۱۳۴۲ جریان دارد؛ سالی که حوادث تاریخی مهمی در آن رخ داده و زندگی شخصیت‌های داستانی سالار را هم تحت‌الشعاع قرار داده است. ویرانی شخصیت سالار از آن‌جا شروع می‌شود که پسرش سهراب، مسیر خود را تغییر داده و مفقود می‌شود. مفهوم انقلاب و ساختنِ دوباره از جمله محوری‌ترین مفاهیم این‌رمان است که نگارش آن، سه‌سال طول کشیده است. مساله پسرکشی هم دیگر موضوعی است که در نوشتن این‌داستان، مد نظر نویسنده بوده است.

این‌کتاب با ۲۳۶ صفحه، شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...