در حالی که ترکیه انتخاب پیتر هاندکه [Peter Handke] را به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۹ سرزنش کرد، کوزوو اعلام کرد مراسم اهدای جایزه را بایکوت می‌کند.

هانتکه و نوبل: اعتراض بوسنی و کوزوو

به گزارش مهر به نقل از الجزیره، وزیر دفاع ترکیه اهدای جایزه نوبل ادبیات به نویسنده حامی نسل کشی در بوسنی را سرزنش کرد.

ترکیه دیروز شنبه به طور جدی انتخاب پیتر هاندکه به عنوان برنده نوبل ادبی ۲۰۱۹ را محکوم کرد.

وزیر دفاع ملی ترکیه دیروز در توییتر نوشت: ما از اعطای جایزه نوبل ادبی ۲۰۱۹ به پیتر هاندکه که انکار کننده نسل کشی در بوسنی و حامی سرسخت میلوشویچ عامل قتل عام برادران بوسنیایی ما بوده است به شدت مخالف هستیم.

ابراهیم کالین خواستار بازگرداندن این اشتباه تاریخی شد و تاکید کرد این انتخاب به شدت به وجدان هر کسی آسیب می‌زند و بار دیگر جایزه نوبل را به زیر نقد و مناقشه می کشد.

وی هشدار دارد که این جایزه به معنی تشویق نسل‌کشی‌های جدید خواهد بود و پرسید: چگونه می‌توانید به چنین کسی که فقدان آگاهی اخلاقی و احساس شرم است، جایزه بدهید؟

پس از انتخاب پیتر هاندکه نمایشنامه‌نویس، رمان‌نویس و شاعر اتریشی به عنوان برنده نوبل ادبی ۲۰۱۹ در ماه اکتبر، این بستگان قربانیان جنگ بوسنی بودند که بلافاصله این تصمیم کمیته نوبل را محکوم کردند.

هاندکه که به عنوان یکی از حامیان و تحسین کنندگان بزرگ میلوشویچ شناخته می‌شود در طول جنگ بوسنی نوشته بود: اگر حامی صرب‌ها هستید، ایستادگی کنید.

وی همواره از این عقیده دفاع کرده که مسلمانان بوسنیایی خودشان را کشته‌اند و صرب‌ها مرتکب قتل عام در سربرنیستا نشده‌اند.

در همین حال دولت کوزوو اعلام کرد مراسم اهدای جایزه نوبل به هاندکه را تحریم می‌کند.

بهجت پاکولی وزیر امور خارجه کوزوو دیروز شنبه اعلام کرد کشور او هیچ فرستاده‌ای برای حضور در مراسم اهدای جایزه ادبی نوبل در مراسمی که سه شنبه در استکهلم برگزار می‌شود، نخواهد داشت.

وی از هاندکه به عنوان دوست و حامی سیاست‌های میلوشویچ یاد کرد و قوم‌کشی یک قوم آلبانیایی کوزوو توسط میلوشویج در سال ۱۹۹۹ که در نهایت موجب بمباران ناتو علیه صربستان شد، را یادآوری کرد.

دولت ترکیه و کوزوو پس از کنفرانس مطبوعاتی هاندکه که روز جمعه انجام شد و وی حاضر نشد به سوال‌هایی که مبنی بر حمایت وی از صرب‌ها بود پاسخ دهند، این موضع را اتخاذ کردند.  

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...