اخیراً از سوی انتشارات مان کتاب، رمان «نمک به‌حرام» [The sellout] نوشته پل بیتی [Paul Beatty] با ترجمه محمدرضا ترک‌تتاری منتشر شده است. راوی سیاهپوست این داستان با طنزی نیش‌دار و تندو تیز و زبانی گاه عامیانه و گاه شاعرانه جامعه امروز امریکا را به نقد کشیده و به‌خصوص بر سنت‌های ریشه‌دار نژادپرستی و بحران عدالت انگشت گذاشته است. 

خلاصه رمان نمک به‌حرام» [The sellout] نوشته پل بیتی [Paul Beatty]

به بهانه انتشار ترجمه فارسی این اثر گفت‌وگویی با محمدرضا ترک‌تتاری، مترجم آن، داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

لطفاً درباره زبان داستانی پل بیتی و سبک داستان‌نویسی وی توضیح دهید.

بیتی قبل از نوشتن داستان شاعر بوده و ردّ شعر در تمام نثرش پیداست. نثرش ریتمیک، جهنده و موسیقایی است؛ جمله‌ها غالباً بلند، پر از قافیه درونی، واج‌آرایی و بازی زبانی و انگار متن ترانه‌ای‏ رپ باشد با ساختار فکریِ روشنفکرانه؛ اصطلاحات فرهنگی سیاهپوستان، ارجاعات ادبی و شوخی‌های بینامتنی باعث می‌شود نثرش هم شبیه موسیقی زیرزمینی و هم مثل نقد آکادمیک بر ساختار نژادپرستی باشد. بیتی آگاهانه از تفاوت‌های لحن و سطح زبانی استفاده می‌کند، به عنوان نمونه یک جمله ممکن است با زبان رسمی و اصطلاحات فلسفی شروع و با فحش خیابانی تمام شود و این تضاد نشان می‌دهد چطور زبان خودش یک میدان قدرت است؛ چگونه نژاد، طبقه و آموزش بر گفتار تسلط دارند. او با این تکنیک، هم ساختار نژادپرستانه زبان انگلیسی را هجو و به سخره می‌گیرد، هم آن را تسخیر می‌کند. خلاصه اینکه پل بیتی نویسنده‌ای است که از «زبان» همان استفاده‌ای را می‌کند که نقاش از رنگ؛ او طنز را کنش سیاسی زبانی می‌کند؛ با طنز حرف می‌زند تا واقعیتی را که گفتنِ جدیِ آن ممکن نیست، فریاد بزند. انتقال این ویژگی از انگلیسی به فارسی کار سختی بود که امیدوارم از پسش برآمده باشم.

بیتی تحت تاثیر چه جریانی در ادبیات امریکاست و کمدی سیاه داستان ریشه در چه ادبیاتی دارد؟

بیتی خود را ادامه‌دهنده و درعین‌حال نقّاد سنت نویسندگان سیاه‌پوست می‌داند؛ از رالف الیسن گرفته تا ریچارد رایت، جیمز بالدوین و تونی موریسون؛ اما بر خلاف روایت‌های کلاسیک‌تر درباره رنج یا مقاومت، او با طنز رادیکال و پارودی به این سنت نگاه می‌کند؛ به‌عبارت دیگر، او درون همان سنت ادبی می‌ایستد تا آن را هم ستایش و هم تخریب کند. از سوی دیگر ساختار چندلایه، شوخی‏های فرامتنی، ارجاع به فرهنگ عامه و نگاه عبث‌گرای او به سیاست و جامعه یادآور پست‌مدرنیسم دهه‌های ۶۰ تا ۸۰ و نویسندگانی مثل وونه‏‌گات است؛ اما تفاوتش این است که پست‌مدرنیسم سفیدپوست اغلب به پوچی انتزاعی می‌رسد، در حالی‌که بیتی آن را به خشم تاریخیِ سیاه‌بودن در امریکا پیوند می‌زند. او به گفته‎ خودش تحت تأثیر فرهنگ هیپ‌هاپ و همچنین استندآپ‌کمدین‏هایی همچون ریچارد پرایر و دیو شپل هم قرار‬ دارد.

در این داستان شخصیت اصلی، یعنی اباب، دغدغه احقاق هویت برای سیاهپوستان را دارد و دنبال یک شعار مشترک است و بعد فکر می‌کند شاید اصلاً نیاز به شعار نباشد. استفاده از شعار و اسم رمز آیا اشاره به جنبش و انقلاب برای احقاق حقوق مدنی دارد؟

به نظر من همین انتخاب شعار و همین جنبش‎ها دقیقاً چیزی است که بیتی با شلاق هجو به سخره‌اش گرفته، چراکه ناکارآمد هستند.

پدر اباب برای مطالعات روان‌شناسی پسرش را شکنجه می‌کند. این می‌تواند نمادی از این باشد که در یک نظام ناعادلانه خود مظلومان هم به هم ظلم می‌کنند؟

بله، در کل داستان این موقعیت دارد نشان داده می‏شود که بخشی از وضع حال حاضر سیاهپوستان به دلیل نوع نگرش و اعمال خود سیاهان است و فقط به سفیدها و حکومت ربط ندارد.

انگار اباب دغدغه اصلیش (من کی‌ام؟ چطور می‌توانم خودم بشم؟) را دارد درست است؟ یعنی دغدغه هویت؟

بله. دغدغه‎ هویت یک سیاهپوست به معنای عام نه لزوماً فقط یک نفر.

نمک به‌حرام در گفت‌وگو با محمدرضا ترک‌تتاری

جایی از رمان آمده است: «اینکه نژادپرستی تموم شده معنیش این نیست که پلیس‌ها بدون اخطار به کاکاسیاه‌ها شلیک نمی‌کنند». آیا این یک طنز تلخ و تکان‌دهنده است و نمادی از اینکه تبعیض نژادی هیچ وقت تمام نمی‌شود؟

بله و کتاب پر است از جملاتی که این وضعیت را شرح می‌‎دهند.

چرا هامینی می‌خواهد برده اباب باشد؟

چون در زمانی که هنوز نژادپرستی علنی بوده بیشتر دیده می‌‏شده و افتخاراتش برمی‌‏گردد به زمانی که هنوز جنبش مدنی سیاهپوستان اتفاق نیفتاده بوده و این درخواست هامینی یک جورهایی یک واکنش اغراق‌آمیز به بازگشت به آن دوران و اعتراض به این است که اکنون هم سیاهان وضعیتشان شبیه برده‌هاست.

در داستان به مسئله خواهرخواندگی اشاره شده که حتی فقیرترین شهر فقیرترین کشور دنیا حاضر نشد با شهر سیاه‌ها خواهر بشود. به نظر من این یکی از تراژیک‌ترین قسمتهای داستان است نظر شما چیست؟

داستان پر از صحنه‌‏های تراژی-کمیک است و این هم یکی از مثال‎هایش است.

نظر شما درباره فرجام داستان چیست و اینکه اباب درباره دین آمریکا به چینی‌ها، سرخپوست‌ها و کرکس‌ها سخن می‌گوید چه پیامی دارد؟

اگرچه در طول رمان فقط به مسئله سیاهپوست‌ها پرداخته شده و در این زمینه هم خود سیاهپوستان هم جامعه و هم حکومت نقد می‎‌شوند، ولی این قضیه تنها یکی از مشکلات جامعه امریکاست و هر کدام از این مواردی که گفتید خودشان به همین اندازه مهمند و در قبالشان کوتاهی شده است.

ایبنا

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...