سارازین [Sarrasine] حکایتی از اونوره دو بالزاک1 (1799-1850)، نویسنده‌ی فرانسوی، که به سال 1830 در لاروو دو پاری2 منتشر شد. داستان سارازین، پیکرتراش فرانسوی، که در 1758 عاشق آوازخوانی به نام زامبینلا3 می‌شود -که در حقیقت مردی اخته‌شده است- درون حکایت دیگری قرار می‌گیرد که ماجرای آن به سال 1830 در پاریس رخ می‌دهد. راوی، که به شب‌نشینی مجللی در اقامتگاه لانتی4 دعوت شده است، ماجرای ثروت اسرارآمیز خانواده‌ی لانتی را با زن جوانی در میان می‌گذارد که زندگی پنهانی پیرمردی بسیار آراسته در آنجا کنجکاوی‌اش را برانگیخته است.

سارازین [Sarrasine] حکایتی از اونوره دو بالزاک

راوی، تنها در پایان ماجرا و با توصیف مرگ سارازین، آشکار می‌سازد که آن مرد اخته‌شده‌ای که به یُمن صدا و زیبایی‌اش ثروت اندوخته است، کسی جز همان شبح سرگردان اقامتگاه لانتی نیست. سارازین بدان‌سبب مرده است که می‌خواست پرده از راز آن بت بردارد. ثروت خانواده‌ی لانتی بر گذشته‌ای اعتراف‌ناپذیر بنا شده است. بالزاک توانسته است از شبکه‌ای از مضمون‌ها بهره‌برداری کند که بر بازی آینه‌ها و برابرنهادها مبتنی است. این داستان‌های درهم‌گنجانده، داستان در داستان واقعی نیست؛ بلکه داستان‌هایی است که متقابلاً یکدیگر را روشن می‌سازند. زامبینلای داستان دوم به پیرمرد و دو فرزند بانو لانتی ارجاع می‌دهد: مرد اخته‌ی سابق خود به آثاری هنری که الهام‌بخش آنها بوده است ارجاع می‌دهد. در این فزونی تفریحی مضمون‌هایی که باهم تلاقی می‌کنند یا در نقطه‌ی مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند، یک مضمون بر همه‌ی حکایت حاکم است: هنر. سارازین تعمقی درباره‌ی هنرهای تطبیقی است. در مقابل استواری و محدودیت‌های پیکرتراشی، آزادی و شمول موسیقی قرار دارد که همه‌ی انواع را به هم پیوند می‌دهد و تجسم جستجوی آن شاهکار نامتناهی و زنامردی است که شاید سارازین نومیدانه در پی‌اش بوده است.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش


1. Honoré de Balzae 2. La Revue de Paris
3. Zambinella 4. Lanty

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...