ای. ام. هومز [A. M. Homes] نویسنده 52 ساله که با داستان‌های نوآورانه و جنجالی‌اش شهرت دارد برنده جایزه ادبی زنان شد.

ای. ام. هومز [A. M. Homes] باشد که بخشوده شویم» [May We Be Forgiven]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از خبرآنلاین، هومز برای رسیدن به این جایزه هیلاری مانتل را شکست داد و با ششمین رمان خود به نام «باشد که بخشوده شویم» [May We Be Forgiven] که طنزی سیاه درباره آمریکای معاصر است، برنده جایزه ادبی زنان شد. این برای پنجمین سال متوالی است که نویسنده‌ای آمریکایی برنده جایزه ادبی زنان می‌شود.
میراندا ریچاردسن، رئیس هیئت داوران رمان هومز را «جذاب، اصیل، یک کمدی سیاه عجیب و گزنده» توصیف کرد. «از آن کتاب‌هایی است که دوست داریم چند بار بخوانیم و به دوستانمان هدیه بدهیم.»

پیروزی هومز در این جوایز مانع از موفقیت سه‌جانبه هیلاری منتل با رمان «بیرون کشیدن اجساد» شد.

«بیرون کشیدن اجساد» دنباله‌ای بر رمان سال 2009 منتل به نام «تالار گرگ» است که سال پیش برنده جایزه بوکر شد و ژانویه امسال هم جایزه کوستا را برد. منتل تا کنون برنده جایزه ادبی زنان که پیشتر جایزه اورنج نام داشت نشده است.

دیگر رقبای هومز در این جوایز کیت اتکینسن، باربارا کینگ‌سالور، ماریا سمپل و زیدی اسمیت بودند. اسمیت سال 2006 با رمان «در باب زیبایی» و کینگ‌سالور سال 2010 با رمان «The Lacuna» برنده این جایزه شدند.

هومز روز چهارشنبه در جریان مراسمی در جشنواره ادبی «هِی» جایزه خود را دریافت کرد و گفت ابتدا قصد داشته «باشد که بخشوده شویم» را به صورت داستان کوتاه بنویسد. «فکر می‌کردم یک داستان کوتاه بشود اما همینطور ادامه پیدا کرد تا 700 صفحه شد. به خودم اجازه دادم برعکس همیشه تا آخر راه را بروم. حس می‌کردم دارم کتابی می‌نویسم که دوستش دارم و سرگرم‌کننده است.»

او ادامه داد بردن این جایزه رمز و راز نام کوچک او را که به صورت «ای. ام.» روی جلد کتاب‌هایش ظاهر می‌شود، خاتمه می‌دهد. «سال‌هاست همه می‌گویند ای. ام. هومز کیست؟ مرد است؟ زن است؟ چه چیزی را پنهان می‌کند. حالا همه می‌دانند که من زن هستم و از بردن این جایزه خیلی خوشحالم.»

یک رمان ضد رویای آمریکایی
«باشد که بخشوده شویم» داستان یک اتفاق خشونت‌بار است که زندگی هری سیلور، مورخ و استاد دانشگاه نیکسن و زندگی برادرش جرج، مدیر موفق تلویزیونی و همسر زیبا و دو فرزند او را تغییر می‌دهد.

فیلیپ ووماک، منتقد دیلی تلگراف درمورد این رمان نوشته است: «هومز با موضوع رویای آمریکایی بازی می‌کند و تصویری متعلق به عصر اینترنت، ساختارشکنانه و هراسناک به ما ارائه می‌دهد.»
تئو تیت، منتقد گاردین درمورد رمان نوشته است: «این رمان نیمه جدی، نیمه تاثیرگذار و نیمه درخشان است که نمی‌توان آن را موفقیتی هنری حساب کرد اما فقط اگر اهل طنز نباشید یا با پوچی میانه‌ای نداشته باشید تحت تاثیر آن قرار نمی‌گیرید.»

میراندا ریچاردسن، بازیگر نامزد اسکار فیلم‌های «تاوان» و «اسلیپی هالو» این رمان را حاصل «تخیلی نامحدود» خواند و گفت: «داستان رمان در قرن بیست و یکم می‌گذرد اما مضامینی کهن را بررسی می‌کند. این رمان بازآفرینی همه مضامین آشناست. اصیل است و به شکلی گزنده خنده‌دار و نمی‌شود در برابرش مقاومت کرد.»

داوران جایزه ادبی زنان که با جایزه‌ای نقدی به میزان 30 هزار دلار همراه است، سه‌شنبه شب حدود چهار ساعت برای انتخاب برنده بحث کردند.
راضیه اقبال مجری شبکه بی‌بی‌سی، ریچل جانسن نویسنده، جوجو مویز نویسنده و ناتاشا والتر نویسنده فمنیست دیگر داوران این جایزه بودند.
به گفته داوران «هومز باید جایگاهی رفیع در ادبیات معاصر آمریکا جایی در کنار کورمک مک‌کارتی و ریچارد فورد داشته باشد.»

هومز در نیویورک زندگی می‌کند. او نویسنده دو مجموعه داستان «چیزهایی که باید بدانی» و «امنیت اشیاء» است. از رمان‌های او می‌توان به «پایان آلیس» (1996) درباره یک کودک‌آزار و «این کتاب زندگی شما را نجات می‌دهد» (2006) درباره تلاش مردی برای رسیدن به رستگاری اشاره کرد.

سال گذشته مدلین میلر، با اولین رمانش «آواز آشیل» که داستانش در یونان باستان می‌گذشت برنده این جایزه شد. قرار است جایزه ادبی زنان از سال 2014 «جایزه ادبی زنان بیلی» نام بگیرد.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...