ایرس هانیکا [Iris Hanika] نویسنده آلمانی برای رمان «پژواک دفتر کار» [Echos Kammern] جایزه داستان کتاب لایپزیک [Leipzig Book Prize 2021] را در سال 2021 برنده شد.

ایرس هانیکا [Iris Hanika] پژواک دفتر کار» [Echos Kammern]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، هیئت داوران در مراسمی که به سبب محدودیت‌های کرونا به صورت آنلاین برگزار شد برنده این دوره از جایزه داستان کتاب لایپزیک را «سرسخت‌ترین صدای ادبیات معاصر آلمان» توصیف کردند و مهارت‌های او را برای ساخت روایت‌های هوشمندانه، بذله‌گو و بکر ستودند.

داستان این رمان که در برلین و نیوریورک می‌گذرد موضوعاتی نظیر عشق، رنج، آرامش و جهانگردی را در بر می‌گیرد. به گفته هیئت داوران، نویسنده آلمانی در این اثر موفق شده آزمایش‌های زبانی خود را با ذوق هنری کم‌نظیری انجام دهد.

جایزه کتاب لایپزیک از سال 2005 هر سال به بهترین عناوین در بخش‌های مختلف داستان، غیر داستانی و ترجمه تعلق می‌گیرد. برندگان هر کدام از این بخش‌ها برنده جایزه نقدی 15 هزار یورویی می‌شوند.

امسال این جایزه در بخش ادبیات غیرداستانی به هایکه بهرند، نژادشناس آلمانی برای کتاب خاطرات «تجسم یک میمون» تعلق گرفت. نویسنده در این کتاب سفرهای اکتشافی و تحقیقاتی خود را به مکان‌هایی چون اوگاندا و کنیا شرح داده است. داوران از این کتاب به عنوان کتابی که افق دید خواننده را گسترش می‌دهد و خواندن آن لذت‌بخش است، نام بردند.

جایزه لایپزیک در بخش ترجمه نیز به تیمیا تانکو برای ترجمه کتاب «درباره کازانوا» نوشته میکلوس سانتکوتی از زبان مجاری به آلمانی تعلق گرفت.

جایزه کتاب لایپزیک یکی از مهم‌ترین جوایز ادبی در آلمان است. امسال 389 نویسنده آثار خود را برای داوری ارسال کردند که در هر بخش فقط 5 اثر به مراحل نهایی راه‌ یافتند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...