شبحی سرگردان در المپیک توکیو | هم‌میهن


کتاب «آخرین ایستگاه» که در ایران با نام «ایستگاه ئوئنوی توکیو» [JR Ueno-eki kōenguch یا Tokyo Ueno Station] ترجمه شده، اثر یو میری [Miri Yu]، نویسنده کره‌ای‌تبار ساکن ژاپن است. این کتاب بیشتر از آنکه خواننده را جذب فضای ذهنی تخیلی آن بکند، جذب تاریخ ژاپن می‌کند. کشوری که حالا به‌عنوان دموکرات‌ترین و پیشرفته‌ترین کشور جهان شناخته می‌شود، روزگاری آنقدر بر مردمانش فشار می‌آورده که شخصیت اصلی داستان، زندگی خودش را در قیاس با امپراتور کشور قرار می‌دهد که با هم همزاد هستند. یو میری از یک روح برای روایت استفاده کرده، روحی که مرده اما شاهدی است بر تاریخی که بر مردمان کشورش گذشته. روایت «ایستگاه ئوئنوی توکیو» به آرامی شروع می‌شود و با تسلط یک غم بر وجود خواننده به پایان می‌رسد.



روحی که از زندگی‌اش می‌گوید
کازو شخصیت اصلی داستان، نماینده‌ کارگران مهاجری است که برای یافتن شغل به توکیو می‌آیند. او در سال ۱۹۶۴ در سن ۳۱ سالگی از فوکوشیما به توکیو مهاجرت می‌کند تا در پروژه‌های آماده‌سازی شهر برای المپیک تابستانی کار کند. او در دهکده‌ای که برای بازی‌های المپیک ساخته شده، ساکن می‌شود؛ دهکده‌ای که در آن ایستگاه قطاری قرار دارد و پر از بی‌خانمان‌هایی است که برای کار در این پروژه‌ها آمده‌اند. کازو با دقتی شاعرانه جزئیات زندگی روزمره‌ی این بی‌خانمان‌ها را روایت و تضاد میان زندگی سنتی و شهر مدرن توکیو را به تصویر می‌کشد.

بخش بزرگی از قصه در مواجهه کازو با تغییرات اجتماعی و اقتصادی اتفاق می‌افتد که در زندگی شاهد آن است. این تغییرات به او احساس گمگشتگی و سرگردانی می‌دهد. چون به قول خودش تا اینجای عمرش «با هدف زندگی نکردم، فقط زندگی کردم». عمری که بی‌هدف و در فقر گذشته و هیچ هدفی به دنبال نداشته، حالا در میانه مدرنیته و سرعت زندگی در پایتخت، یک تعارض بزرگ است که به جان کازو افتاده. او به گذشته زندگی‌اش برمی‌گردد و زندگی‌اش را برای خواننده مرور می‌کند.

از تولدش تا ازدواج و بچه‌دار شدن. او خودش همزاد امپراتور است و پسرش همزاد فرزند امپراتور. اما درست زمانی که کازو برای زایمان همسرش حتی پول قابله را ندارد، تمام شبکه‌های تلویزیون از تولد سلطنتی فرزند امپراتور خبر می‌دهد. کازو در طول سال‌های زندگی‌اش تمام عزیزانش را از دست می‌دهد و وقتی خودکشی می‌کند تا به مردگان بپیوندد، تبدیل به روحی سرگردان در همان پارکی می‌شود که سال‌ها در آن کارتن‌خوابی کرده است. یک پایان دردآور برای کسی که پایان دادن به زندگی برایش راه نجات محسوب می‌شود.

«هروقت به آینده پناه برده‌ام، تنها چیزی که دیده‌ام گذشته بوده. چیزی شیرین‌تر از دلتنگی یا آرزوی ایام گذشته، غیبت مدام از زمان حال و خشمی نسبت به آینده نیست. همیشه در نقطه‌ای در گذشته گم شده بودم که حالا که رفته هرگز به هیچ‌جایی نمی‌رسید،....» بیشتر زندگی کازو در گذشته او جریان دارد. آینده برای او بی‌مفهوم است و همین موضوع باعث‌شده مدام قصه در میان حال و گذشته در حرکت باشد. گاهی این گسست زمانی جذاب است و گاهی گیج‌کننده.

روزنامه گاردین درباره کتاب «ایستگاه ئوئنوی توکیو» نوشته: «آنچه ما را به ادامه خواندن این کتاب وامی‌دارد این است که از چگونگی بی‌خانمان‌شدن کازو و پرسه‌گردی‌هایش در پارک ئنو سر درآوریم و بکوشیم تراژدی این روح بینوا را دریابیم.»

دانای کلی که بر همه حقیقت واقف است
«ایستگاه ئوئنوی توکیو» اثری است که با نگاهی انتقادی به مسائل اجتماعی و اقتصادی ژاپن، به بررسی زندگی طبقه‌ی فرودست و مشکلات آنها می‌پردازد. انتخاب راوی‌ای غیررئال، این کتاب را به یک تجربه ادبی جالب برای خواننده تبدیل می‌کند.

با وجود برخی نقدها، این داستان توانسته است جایگاه ویژه‌ای در ادبیات معاصر ژاپن پیدا کند. تاریخی که این کتاب از آن حرف می‌زند، تاریخی از دل جامعه است، نه آنچه تاریخ‌نگاران می‌نویسند. ساکنان بی‌خانمان و کارتن‌خواب پارک ئنو که ایستگاه قطار در آن قرار دارد، نمایندگان طبقه فرودست جامعه هستند که در این پارک زندگی می‌کنند. آنها با مشکلات اقتصادی و اجتماعی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و زندگی‌شان در تضاد با پیشرفت‌های شهری قرار دارد.

برای مثال در جایی میری نوشته: «وقتی دوره رفاه اقتصادی ناگهان به‌سر رسید، یا به‌اصطلاح حباب سرمایه ترکید، جمعیت سرریز کرد و چادرهای برزنتی آن‌قدر در پارک زیاد شد که دیگر چمن دیده نمی‌شد و فقط راه‌ها و تسهیلات بهداشتی و کیوسک‌ها را می‌شد دید.»

در پایان ترجمه حاضر از این کتاب، یو میری، نویسنده آن در مصاحبه‌ای درباره دلیل نگارش این داستان دو موضوع را به‌عنوان ایده اصلی بیان کرده. اول اینکه، در ژاپن سالانه 20 هزار نفر به همین روشی که کازو به زندگی خود پایان داده، خودکشی می‌کنند.

قصد دوم نویسنده، به تصویر کشیدن تعارضی است که در میان شعارهای حکومتی و زندگی مردم وجود دارد. در اصل اول قانون اساسی کشور ژاپن، امپراتور «نماد ملت و وحدت مردم» است. اما کازو ـ شخصیت اصلی کتاب ـ برای ما با جزئیات از فقر مطلق نیروی کاری پرده برمی‌دارد که کار می‌کند تا این امپراتوری سرپا بماند.

«ایستگاه ئوئنوی توکیو» با ترجمه مهدی غبرائی منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...