رمان «زن سی‌ساله» نوشته اونوره بالزاک با ترجمه کوروش نوروزی توسط نشر مرکز منتشر شد.

به گزارش مهر، بالزاک یکی از نویسندگان مهم ادبیات فرانسه و جهان است که در زمان حیات ۵۱ ساله خود تعداد از آثار مهم ادبیات فرانسه را چون «بابا گوریو»، «اوژنی گرانده»، «آرزوهای برباد رفته» یا «زن سی‌ساله» را خلق کرده است. از رمان «زن سی‌ساله» این نویسنده پیش‌تر ترجمه‌هایی به بازار نشر ایران ارائه شده و حالا در آستانه برگزاری سی‌ودومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، ترجمه دیگری از این کتاب، توسط نشر مرکز به بازار نشر ارائه شده است.

این رمان درباره زندگی زنی است که زندگی زناشویی راضی‌اش نمی‌کند و سرانجام پس از وسوسه‌های شورانگیز بسیار، تن به دام عشقی مرموز می‌دهد. او به کودکی که در پی این عشق متولد می‌شود، بیشتر از فرزند مشروع زندگی قانونی‌اش اهمیت داده و محبت می‌ورزد. دختر این زن با اطلاع از راز مادرش، فرزند نامشروع را کشته و به جوانی پناه می‌برد که او هم مرتکب قتل شده است. پایان‌بندی داستان مرگ دردناک و رنج‌آلود زن گناهکار است اما پیش از این بروز این اتفاق، حوادث زیادی رخ می‌دهند...

این رمان ۶ فصل اصلی دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: نخستین خطاها، رنج‌های ناشناخته، در سی‌سالگی، دستِ خداوند، دو دیدار، پیریِ مادری گناهکار.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

شارل بیش از آن‌چه می‌خواست محو تماشای مارکیز شده بود، و از این‌که یک زن ذهنش را به این اندازه مشغول کرده است ناراحت بود؛ اما، در عین‌حال حضور آن زن ردّیه‌ای بود بر افکار و عقایدی که لحظاتی پیش، با دیدن حال‌وهوای مجلس رقص، به ذهن این جوان خطور کرده بود.

مارکیز، که در آن هنگام سی سال داشت، به‌رغم ظاهر شکننده و رنجورش همچنان زیبا بود. بیشترِ جذابیت او به دلیل آرامش چهره‌اش بود که از روحی ژرف سرچشمه می‌گرفت. در چشمان درخشان مارکیز، به‌رغم تلاطم فکری‌ای که بر آن‌ها سایه می‌افکند، زندگی‌ای پرتب‌وتاب، و تسلیم و رضای کامل آشکار بود. او، نجیبانه به زمین چشم می‌دوخت و به‌ندرت سرش را بالا می‌گرفت. نگاهی که هرازگاه به اطرافش می‌انداخت با حرکت آرام و غمگنانه سر و گردنش همراه بود، گویی فروغ چشمانش را برای مشاهداتی پنهانی نگه می‌داشت. با این اوصاف، هر مرد قوی و بلندمرتبه‌ای احساس می‌کرد که به طرز عجیبی مجذوب این زن لطیف و کم‌سخن می‌شود. اگر عقل، جویای کشف راز زندگی پرتلاطم این زن بود و می‌خواست دلایل عزلت‌گزینی و تنهایی‌اش را دریابد، احساس نیز، به همان‌اندازه، مشتاقِ پی‌بردن به رازهای دلِ زنی بود که به رنج‌هایش می‌بالید. وانگهی، همه‌چیز در این زن موید نظر و برداشتی بود که در وهله نخست از دیدن او به بیننده القا می‌شد. مارکیز، تقریباً مانند همه زن‌هایی که گیسوان بسیار بلند دارند، پریده‌رنگ و به‌غایت سپید بود. لطافت شگفت‌انگیز پوستش خبر از حساسیتی راستین می‌داد؛ نشانه‌ای که به‌ندرت اشتباه از آب درمی‌آید. ترکیب خطوط چهره‌اش یادآور ظرافت و کمالی بود که صورتگران چینی به چهره‌های افسانه‌ایِ نقاشی‌هاشان می‌بخشند.

این کتاب با ۲۴۸ صفحه، شمارگان هزار و ۶۰۰ نسخه و قیمت ۳۹ هزار تومان منتشر شده است.

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...