مجله نیویورک‌تایمز هر هفته لیستی از آثار پرفروش ادبی در شاخه‌های مختلف ارائه می‌دهد که در بخش کتاب‌های داستانی پرفروش این هفته اثر دیگری از «دانیل استیل»‌، نویسنده پرفروش و نامدار آمریکایی دیده می‌شود.

به گزارش ایسنا، «دانیل استیل» که همواره مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است بار دیگر با اثر جدید خود به لیست کتاب‌های داستانی پرفروش نیویورک‌تایمز راه یافت. رمان «‌توفیق اجباری» نام جدیدترین اثر این نویسنده است. «دانیل استیل» در کتاب جدیدش داستان مادری را روایت می‌کند که سعی دارد با چالش بزرگ کردن سه دخترش از سه ازدواج متفاوت روبه‌رو شود. رمان «‌توفیق اجباری‌» در اولین هفته حضور خود، جایگاه سوم لیست کتاب‌های پرفروش‌ داستانی نیویورک‌تایمز را به خود اختصاص داده است.

«جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند»‌ نوشته «دلیا اونز» ‌در سی و ششمین هفته حضور خود در لیست ‌پرفروش‌های داستانی نیویورک‌تایمز همچنان صدر نشین است. با این حال «رستگاری» نوشته «‌دیوید بالداچی» که اکنون چهارمین هفته خود از حضور در لیست پرفروش‌ها را پشت سر می‌گذارد و در جایگاه چهارم این لیست قرار دارد، در هفته اول حضور خود توانسته بود جایگاه اول لیست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز را از چنگ «جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند» درآورد.

اما رتبه دوم لیست پرفروش‌های داستانی این هفته نشریه نیویورک‌تایمز که پیش‌تر به رمان «طعمه نئون»‌ نوشته «جان سندفورد» تعلق داشت، به رمان جنایی جدید نویسنده پرفروش جهانی «جیمز پترسون» با عنوان «‌هجدهمین آدم‌ربایی»‌ از سری کتاب‌های جنایی «انجمن قتل زنان»‌ تعلق گرفته است. در سال ۲۰۰۷ نیز با اقتباس از سری کتاب‌های «انجمن قتل زنان» سریالی جنایی با همین عنوان ساخته شد.

«پترسون» به طور میانگین سالی ۱۴ کتاب منتشر می‌کند. نام او به عنوان اولین نویسنده‌ای که یک میلیون جلد از آثارش در قالب دیجیتال به فروش رسیده، ثبت شده است. تاکنون بیش از ۳۰۰ میلیون جلد از کتاب‌های این نویسنده آثار جنایی آمریکا در سرتاسر جهان به فروش رسیده است. رمان «‌هجدهمین آدم‌ربایی» داستان کارآگاهی به نام «‌لیندزی باکسر» را روایت می‌کند که در جریان تحقیقاتش در مورد ناپدیدشدن سه معلم به قتل‌های زنجیره‌ای افراد گم‌شده می‌رسد. «‌لیندزی» که رئیس پلیس «سانفرانسیسکو» است به همراه دوست خبرنگار خود «سیندی توماس» در جریان تحقیقات خود به اسناد غیرقابل انتظاری برمی‌خورند.

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...