وضعیت آشفته لبنان | جام جم


همیشه اسم غادة السمان [Ghada al-Samman] در کنار نجیب محفوظ به عنوان یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان جهان عرب بر تارک ادبیات می‌درخشد. کتاب «بیروت ۷۵» [Beirut 75] حس و حال غریبی دارد و از قضا اولین رمان غادة‌السمان است که در فضای جنگ داخلی بیروت نوشته شده. لازم است بگویم که رمان ارتباط چندانی با موضوع حزب‌الله یا جنگ امروز لبنان با رژیم غاصب صهیونیستی ندارد اما فضای بسیار خوبی از بیروت را تشریح می‌کند که خواندنش خالی از لطف نیست.

غادة السمان» خلاصه رمان بیروت ۷۵» [Beirut 75]

رمان «بیروت ۷۵» اثر غاده السمان، نویسنده‌ی لبنانی، یکی از آثار مهم در ادبیات عرب است که تصویرگر زندگی در بیروت قبل از جنگ داخلی لبنان است. داستان این کتاب حول محور چند شخصیت اصلی می‌چرخد که هر یک از آنها با آرزوها و اهداف متفاوتی به بیروت می‌آیند، اما در نهایت با واقعیت‌های تلخ و پیچیده این شهر روبه‌رو می‌شوند.

داستان در بیروتی روایت می‌شود که در آستانه جنگ داخلی است؛ شهری پر از تضادها، فساد سیاسی، نابرابری اجتماعی و آرزوهای بر باد رفته. شخصیت‌های اصلی کتاب هر‌کدام نماد قشری از جامعه هستند که با امید به آینده‌ای بهتر وارد بیروت شده‌اند، اما با گذر زمان، متوجه می‌شوند که این شهر رؤیاهایشان را بر باد می‌دهد و آنچه از زندگی‌شان باقی می‌گذارد، فقط ناامیدی و شکست است.

یکی از شخصیت‌ها «فارِس»، جوانی روستایی است که به بیروت آمده تا به ثروت برسد. او به دنبال موفقیت و بهبود شرایط زندگی خود است، اما به‌تدریج درگیر مسائلی همچون فسادونابرابری‌های اجتماعی می‌شودواین شهر پرزرق‌ وبرق، آرزوهای او را می‌بلعد.

شخصیت دیگر «یاسمینه»، دختری است که از محدودیت‌ها و فشارهای جامعه سنتی خود یعنی دمشق فرار کرده و به بیروت آمده تا آزادی و عشق واقعی را تجربه کند اما او نیز در نهایت با واقعیت‌های تلخ زندگی در این شهر مواجه می‌شود.

داستان به طور کلی، نمایانگر انحطاط و سقوط اجتماعی است که شخصیت‌ها در بیروت تجربه می‌کنند؛ جایی که آرزوهایشان به کابوس تبدیل می‌شود و آنها در گردابی از فساد و خشونت فرو می‌روند. بیروت ۷۵ به شکلی نمادین، وضعیت آشفته و نابسامان لبنان قبل از جنگ داخلی را به تصویر می‌کشد و خواننده را با مشکلات و چالش‌های پیچیده‌ جامعه‌ آن زمان روبه‌رو می‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...