رمان کلاسیک «جزیره‌ی گنج» [Treasure island] اثر رابرت لوئیس استیونسون [Robert Louis Stevenson] با ترجمه مهرداد مهدویان از سوی انتشارات پیدایش منتشر شد.

جزیره‌ی گنج» [Treasure island]  رابرت لوئیس استیونسون [Robert Louis Stevenson]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ داستان کتاب در قرن هجدهم اتفاق می‌افتد و درباره «جیم هاوکینز»، پسر نوجوانی است که یک نقشه گنج بزرگ پیدا می‌کند و با همراهانش راهی جزیره می‌شود تا گنج را پیدا کند؛ گنجی که دزدان دریایی و گروه کاپیتان «فلینت» هم به دنبال آن هستند.
این اثر یکی از شاهکار‌های ادبیات انگلیس است که آثار سینمایی، تئاتر و مکتوب زیادی از آن اقتباس شده است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:
«وقتی کارمان به نیمه رسید، یکدفعه دستم را روی دست مادرم گذاشتم، چون در سکوت و از دور در هوای یخ‌زده صدایی شنیدم که قلبم را توی دهانم آورد... . صدای تلق تولوق چوب دستی مرد نابینا بود که به زمین یخ‌زده می‌خورد. صدا نزدیک و نزدیک‌تر شد؛ در‌حالی‌که ما فقط نشستیم و نفس‌مان را در سینه حبس کردیم. بعد صدای تند برخورد چوب‌دستی به در ورودی به گوش رسید. مرد نابینا دستگیره در را پیچاند و چفت در طوری لرزید که به نظر می‌رسید می‌خواهد داخل شود. بعد سکوتی طولانی، هم در داخل و هم در بیرون مهمانخانه حکم‌فرما شد. صدای تلق تولوق کم شد و در نهایت خوشحالی و قدردانی ما، آن قدر آرام‌آرام کم شد تا اینکه دیگر صدایی به گوش نرسید.»

کتاب «جزیره‌ی گنج» نوشته رابرت لوئیس استیونسون با ترجمه مهرداد مهدویان در 264 صفحه و به بهای 69 هزار تومان از سوی انتشارات پیدایش راهی بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...