حسین تهرانی | همشهری


داوید زافیر [David Safier] یکی از نویسندگان نسل جدید ادبیات آلمان است. نویسنده‌ای بسیار موفق که شهرتش عالمگیر است و آثارش به اکثر زبان‌های زنده ترجمه شده و به بیش از 50کشور، ازجمله کشورهای انگلیسی‌زبان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و اکثر کشورهای آمریکای لاتین راه پیدا کرده و در این کشورها هم جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها هستند. خوانندگان ایرانی نویسنده را با «بیست‌وهشت روز تمام» می‌شناسند. زافیر به‌خاطر خلق این اثر، موفق به دریافت جایزه ادبی «بوکسته هوده بوله» شد.

داوید زافیر [David Safier] خانم مرکل: قتل در اوکرماک» [Miss Merkel : mord in der uckermark]

ولی عمده آثار زافیر در ژانر طنز اجتماعی است. «بومرنگ» نخستین رمان نویسنده است. استقبال از این رمان به حدی زیاد بود که باعث شد او یک شبه ره صدساله را بپیماید. منتقدان ادبی و مطبوعات آلمان او را ستودند و این اثر ماه‌ها در صدر پرفروش‌ترین کتاب‌ها قرار گرفت. سایر رمان‌هایش؛ «مسیح مرا دوست دارد»، «ناگهان شکسپیر»، «خانواده شاد»، «کارمای بد»، «به توان دو» و... در مجموع به فروش بیش از 8میلیون نسخه دست یافته‌اند و به اکثر زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده‌اند. این آثار در سراسر دنیا جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها محسوب می‌شوند.

«خانم مرکل: قتل در اوکرماک» [Miss Merkel : mord in der uckermark] از آثار بسیار موفق این نویسنده است که به محض ورود به بازار کتاب آلمان، در صدر لیست پرفروش‌ترین آثار ادبی اشپیگل قرار گرفت و همچنان یکه‌تازی می‌کند. داوید زافیر در گفت‌وگو با نشر رووُلت، از کارآگاه مرکل می‌گوید:

چه ایده جالبی: آنگلا مرکل بعد از16سال صدارت عظما، برای ادامه زندگی به اوکرمارک می‌رود و با کمک شوهر نسبتاً بی‌دست‌وپایش، آنجا به‌عنوان کارآگاه خصوصی فعالیت و راز چند فقره قتل را حل می‌کند. فکر خلق شخصیت داستانی «خانم مرکل» از چه زمانی به ذهن‌تان خطور کرد؟
از سال 2019. آن‌موقع فکر کردم: احتمالاً وقتی او دیگر صدراعظم نباشد، بسیاری از مردم گرفتار «نوستالژی مرکل» خواهند شد. جانشینان احتمالی‌اش در حزب مطبوعش مشخص بودند: لاشت، مرتس یا روتگن. در واقع تمام کسانی که برای آنگلا مرکل منزلت خاصی قائل هستند (که شامل بخش بزرگی از چپ‌گرایان هم می‌شود)، به این مردان بی‌عرضه اهمیت نمی‌دهند، چون در مقایسه با خانم مرکل رقمی نیستند.

برایتان تا چه اندازه سخت بود درباره این شخصیت مطرح تاریخ معاصر یک رمان طنزآلود جنایی بنویسید ـ درباره زنی که 16سال حضورش در تمام اخبار (و به این وسیله در اذهان عموم) ملموس است؟
آسان بود، مخصوصاً که ساختن یک خانم مارپل مدرن از او، برایم فوق‌العاده لذتبخش بود؛ کارآگاه خصوصی‌ای که از هرکول پوآرو و شرلوک هلمز هیچ‌چیز کم ندارد. حضور آنگلا مرکل برای همگان کاملاً ملموس است، ولی هیچ‌کس از زندگی خصوصی او چیز زیادی نمی‌داند. بنابراین جاهای خالی زیادی وجود داشتند که توانستم به شکل طنزآلودی پرشان کنم.

هنگام نوشتن، چه چیزی برایتان لذت‌بخش‌تر بود، بعد جنایی رمان و پرداختن به ماجرای قتل دو نفر در اوکرمارک، یا کشاندن پنهانی پای سایر جناح‌های سیاسی و افراد سرشناس به رمان (مثلاً آنگلای شماره دو، کشاورزی که عضو حزب ناسیونالیست آلترناتیو برای آلمان است و سازنده آمریکایی خودروهای برقی که می‌تواند آدم را یاد ایلان ماسک بیندازد)؟
همه‌شان به یک اندازه. من این رمان را براساس تمام قوانینی نوشته‌ام که نویسندگان بزرگی چون آگاتا کریستی یا دوروتی سایرز زمانی در دتکشن کلاب برای نوشتن رمان‌های جنایی وضع کرده‌اند. بنابراین رمان، باوجود طنزآلود بودنش، مثل یک رمان جنایی کلاسیک عمل می‌کند. خوانندگان این امکان را دارند که حدس بزنند قاتل کیست!

صادقانه بگویید: آیا گاهی تلاش کرده‌اید تصور کنید چه می‌شود اگر زمانی صدراعظم سابق ماجرای زوج کارآگاه خصوصی، آنگلا و آخیم، را کنار شومینه خانه‌شان برای شوهرش بخواند؟
یعنی این رمان زمانی به‌دست صدراعظم خواهد رسید؟ باید ببینیم. فعلاً که سرش خیلی شلوغ است و شرایطش به این زودی‌ها تغییر نخواهد کرد. ولی پیش آمده که گاهی خیال‌بافی کنم چه خواهد شد اگر نمایندگان مجلس (فرقی نمی‌کند عضو کدام حزب) یا خبرنگاران سیاسی در برلین با این کتاب مواجه شوند. آنوقت چند داستان از زندگی «خانم مرکل» به‌سرعت پخش می‌شود.

عنوان مقاله بزرگی که در نشریه «دی تسایت» درج شده «ما فرزندان مرکل» است. آیا شما هم ـ بعد از 16سال صدارت عظمای آن بانوی اوکرمارکی ـ خودتان را جزو فرزندان مرکل می‌دانید؟
من کمی پیرتر از این حرف‌ها هستم و دوران صدارت عظمای ویلی برانت، هلموت اشمیت، هلموت کهل و گرهارد شرودر را تجربه کرده‌ام. ولی وقتی آنگلا مرکل صدراعظم آلمان شد، پسر ارشدم 9ساله بود و پسر کوچکم 5‌ساله. آنها صدراعظم دیگری را ندیده‌اند.

خانم مارپل، هرکول پوآرو، شرلوک هلمز، کمیسر مگره ـ و حالا خانم مرکل. امیدوارم حضور این شخصیت داستانی آلمانی در آثار داوید زافیر فقط یک‌بار نباشد، یا هست؟ حالا لازم نیست مثل هرکول پوآرو آگاتا کریستی حضوری سی‌وسه‌باره داشته باشد...
قطعاً 3‌3 بار نخواهد شد. ولی بله، هم‌اکنون دارم با لذت فراوان کتاب دوم «خانم مرکل» را می‌نویسم. عنوانش هم این خواهد بود: «قتل در قبرستان».

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...