رمان «باور کنید حال‌مان خوب است!» نوشته کامیل پاگان با ترجمه پریسا یزدی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این رمان در ۲۶۴ صفحه و با بهای ۴۰ هزار تومان در نشر خزه عرضه شده است.

در معرفی ناشر از این رمان آمده است: پاگان در این رمان، با طنز و اندوه، داستان پنه لوپه رویزکار را تعریف می‌کند که همسر، مادر، دوست و پیش از همه‌ این‌ها، خودش است: یک زن. اما یک تراژدی او را وامی‌دارد تا دوستی، ازدواج و فردیتش را بازبینی کند و سؤالاتی جدی از خودش بپرسد: آیا من همان چیزی هستم که نشان می‌دهم؟ صداقت تا کجا و به چه قیمتی؟
این نویسنده تا به حال پنج رمان نوشته که همگی از پرفروش‌های آمازون و واشنگتن‌پست بوده‌اند، اما با پنجمین و جدیدترین رمان خود، یعنی «باور کنید حال‌مان خوب است!» اثری خلق کرده که علاوه بر اقبال عموم مخاطبان، به گفته‌ خودش نزدیک‌ترین اثر به زندگی شخصی‌ اوست. کتاب‌های پاگان به ده‌ها زبان ترجمه شده و بسیاری از نوشته‌هایش در نشریات معتبری از جمله نیویورک‌تایمز و اپرا به چاپ رسیده است.

او با نثر شیرین و شاعرانه‌اش به یادمان می‌آورد که زندگی و عشق آن چیزی نیست که انتظارش را داریم، اما درست همان چیزی است که به آن نیازمندیم.

لیز فنتون و لیزا استینک، نویسندگان کتاب پرفروش «شبگردی دختران» درباره این رمان گفته‌اند: «رمانی زیبا که هم خنده‌دار است و هم دلهره‌آور. خواندن آخرین اثر کامیل پاگان برای هر زنی که سعی کرده (و به احتمال زیاد نتوانسته) همه را از خودش راضی نگه دارد، امری ضروری است.»

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...