چگونه یک رابین هود استرالیایی شدم! | الف


در سده‌های دور و نزدیک، یاغی‌های بسیاری به دلایل مختلف، علیه نظم موجودسربر شورش برداشتند و با وجود اینکه نیروهای دولتی و پلیس از آنها به عنوان جنایتکار نام می بردند اما به عنوان قهرمان در دل عامه مردم جا باز کردند. در روزگاری که شکاف طبقاتی شدید بود و قشر فرودست جامعه به عنوان اکثریتی فقیر مستعد جرم و جنایت بودند، نیروی پلیس به عنوان حافظ منافع طبقه فرادست جامعه جلوه‌گر می‌شدند و از این سبب بود که راهزن‌ها به عنوان کسانی که نیروی پلیس را به چالش می‌کشیدند، می‌توانستند در دل عامه مردم جا بازکنند؛ مردمی که این یاغی ها از دل همانها برخاسته بودند. ادوارد ند کلی نیز یکی از همین افراد بود.

پیتر کری [Peter Carey]  [سرگذشت واقعی دارودسته کلی True History of the Kelly Gang]

پسر ارشد خانواده‌ای، پر جمعیت و فقیرِ ایرلندی تبار که پدر خانواده از مجرمان تبعیدی به استرالیا است که در این کشور ازدواج کرده و صاحب فرزند شده است. سرزمینی که بخش قابل توجهی از ساکنانش را چنین افرادی تشکیل می دادند. در میانه‌ی قرن نوزدهم هنوز این مهاجران درست جاگیر نشده و سهمی از سرزمین وسیعی که ساکن آن شده‌اند، ندارند. زندگی در چنین سرزمینی بستر مناسبی برای شکل گرفتن فقر، بی اخلاقی و جرم و جنایت بود. چیزی که زندگی ند کلی را احاطه کرد و خیلی زود، به سمت یاغی‌گری ‌کشاند. با این حال او راهزنی است که برای خود اصولی دارد؛ از فقرا نمی دزد و هدفش بیشتر ثروتمندان، دولت و پلیس است. به همین خاطر هم لقب رابین هود استرالیایی را به او داده بودند!

پیتر کری [Peter Carey] این ماجرای واقعی را دستمایه‌ رمانی جذاب ساخته است که از یک سو می‌توان آن را در زمره رمانهای زندگی نامه‌ای و تاریخی برشمرد و از سوی دیگر در گونه رمانهای رشد و کمال قرار داد که زندگی شخصیت اصلی را از تولد و کودکی تا بزرگسالی و نهایتا پایان زندگی روایت می کنند. رمان [سرگذشت واقعی دارودسته‌ی کلی True History of the Kelly Gang] به شیوه اول شخص روایت می شود که نقش مهمی در ایجاد نزدیکی خواننده به شخصیت اصلی و ماجراهایی که از سر می‌گذراند، دارد. به ویژه اینکه لحن روایت ساده وخودمانی و با کیفیتی صادقانه خطاب به دخترش نوشته شده است. متن رمان در واقع یادداشت‌هایی است که ند کلی در حین فرار از دست پلیس؛ خطاب به دختری که هیچگاه او را ندیده نوشته است.

چنانکه از او انتظار می رود، یادداشت‌هایش، نوشته‌های مردی کم سوادی است که داستان زندگی خود را بر روی دسته ورق‌هایی چرک که امکان دسترسی به آنها داشته نوشته و کوشیده با صداقت حقایق زندگی خود را برای تنها فرزندش بازگو کند تا پس از مرگش، روایت های پراکنده و دروغین او را سردر گم نکرده و آزار ندهد. روایت ند کلی پرحادثه، پرشور و در عین حال برخوردار از کیفیتی توصیفی است. بنابراین خواننده نیز برخلاف نظر تعقیب کنندگان او و پلیس با ند کلی همدلی می‌کند و او را نه یک جنایتکار و انسانی با خوی حیوانی بلکه همانند طبقه‌ی فرودست و مردم عادی ساکن در استرالیا، یک قهرمان یا به نوعی رابین هود می‌بیند که در برابر انگلیسی‌ها که قدرت دست بالا را در این مستعمره نشین دارند، قد علم می کند.

ند کلی زمانی که هنوز نوجوان است به اجبار با راهزنی به نام هری پاور همراه می شود، زمانی به خود می آید که شریک دله دزدی های اوست برای اولین بار در پانزده سالگی به زندان می افتد و چند سال بعد به عنوان معروف ترین یاغی در منطقه‌ی کلنی وحشی ویکتوریا شناخته می‌شود.

رمان ستایش شده‌ی «تاریخچه‌ی دارو دسته‌ی کلی» در واقع شرحی است از اینکه چگونه یک یاغی قانون شکن شدم! پیتر کری در این رمان که در سال 2000 منتشر شد ، جایزه بوکر سال 2001 را از آن خود کرد و اثری کلاسیک و مهیج را پیش روی خواننده گذاشته است. اما اگر تصور کنیم، این رمان تنها در این سطح باقی می‌ماند، در حق آن بی مهری کرده‌ایم، این رمان در واقع روایت‌گر گوشه هایی از تاریخ شکل‌گیری جامعه‌ی چند لایه‌ی مهاجرنشین استرالیاست که مناسبات منحصر به فردی میان بومیان، مهاجران ایرلندی و بریتانیایی و... بر قرار کرده است. مهاجرانی که از سرزمین مادری به دلایل مختلف دور افتاده اند و هنوز آنقدر در سرزمین تازه ریشه ندارند تا خود را متعلق به آنجا بدانند. اتفاقی بالاخره با مرگ پدر خانواده و به خاک سپردن او، می‌افتد. وقتی پدر نِد به خاک سپرده می‌شود، گویی آنها تازه در این خاک صاحب ریشه می‌شوند.

همچنین نباید از شخصیت منحصر به فرد دیگر رمان، یعنی مادر ند غافل شد که با توجه به روش های خاصی که در اداره خانواده در غیاب شوهرش دارد، نقشی غیرقابل انکار در شکل‌گیری شخصیت پسرش و همچنین سرنوشتی که در انتظار اوست بازی می‌کند. از بهترین توصیف هایی که درباره این رمان شده باید به نظر نویسنده تایم اشاره کرد که به درستی معتقد است که «عظمت و فریبندگی این اثر از پایندی به حقیقت نمی آید بلکه از صدایی می آید که پیتر کری به ند کلی داده است.» علاوه بر جایزه بوکر که با این رمان برای دومین بار نصیب نویسنده شده است. گاردین نیز آن را در لیست صد کتاب برتر قرن بیست و یکم قرار داده و بر اساس آن فیلمی نیز ساخته شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...