اگر مناظره‌های انتخاباتی ریاست جمهوری ایالات متحده را دنبال کنید، می‌بینید کاندیداهای دو طرف مناظره هر کدام سعی می‌کنند آمار و ارقامی درباره نتایج اقتصادی و اجتماعی دوره‌های عملکرد خود و دیگری ارائه دهند و از این رهگذر، دوره‌ی خود را درخشان نشان دهند و دوره‌ی مسئولیت طرف مقابل را زیر سوال ببرند. در واقع، استفاده از آمار برای اقناع یا فریب افکار عمومی فقط در مناظره‌های انتخاباتی اتفاق نمی‌افتد. سایت‌های خبری و روزنامه‌ها هر روز پر از آمارها و نمودارها و نتایج حاصل از تحقیقات آماری هستند، بعضی‌هایشان سعی می‌کنند اقدامات اجرایی را تخریب کنند و بعضی دیگر در حمایت از سیاست‌ها و راهکارهای اجرایی هستند. علم آمار در اصل قرار بوده علمی برای نتیجه‌گیری نظام‌مند و دقیق از رویدادها و پدیده‌های حوزه‌های مختلف باشد، اما در بسیاری از مواقع این علم دستاویزی برای فریب افکار عمومی و کسب نتایج دلخواه از آن‌ها می‌شود. از همین رو، مهم است که آمار و نحوه برداشت از اعداد و ارقام حاصل از آن را بشناسیم و تنها شنونده‌ی منفعل استدلال‌ها و خبرهای آماری نباشیم.

چگونه با آمار دروغ بگوییم!؟ [How to lie with statistics] اثر دارل هاف [Darrell Huff

کتاب «چگونه با آمار دروغ بگوییم!؟» [How to lie with statistics] اثر دارل هاف [Darrell Huff] کتابی ساده، روان، و پرمغز درباره شناخت کاربردی از همین علم است. نویسنده سعی کرده با بررسی مثال‌ها و مسائل واقعی، تکنیک‌‌ها و روش‌های بازی با آمار را در جهت پنهانکاری و فریبکاری نشان دهد. این کتاب با وجود حجم کمی که دارد، بسیار آموزنده است و در معرفی و ترویج نگاه انتقادی به آمارهایی که هر روز شبیه‌شان را از رسانه‌های جمعی می‌شنویم بسیار موفق است.

در این کتاب، مولف در ساختاری نظام‌مند، قدم به قدم مراحل و بزنگاه‌های یک مطالعه آماری معتبر را بررسی می‌کند و راهکارهای وارونه جلوه دادن واقعیت را در هر کدام، با مثال‌هایی از دنیای واقعی شرح می‌دهد. مولف چنین هدفی را با طرح نحوه نمونه‌گیری و انتخاب نمونه اولیه و کسب اطلاعات از آن‌ها شروع می‌کند. سپس به سراغ تحلیل اطلاعات خام به دست آمده از تحقیق آماری می‌رود و نقش تفاوت‌های شاخص‌هایی مثل میانگین، میانه، عدد خام، نسبت و درصدها و مقایسه‌های زمانی را در برداشت نادرست از واقعیت ذکر می‌کند. مولف، فراتر از این، وارد حوزه تعریف لغات و مفاهیم در آمار هم می‌شود و نشان می‌دهد که چگونه مفاهیمی مثل خوشبختی و شادی و حتی مفاهیمی اقتصادی مثل تورم و بیکاری می‌توانند تعاریف متعدد و غیر دقیق داشته باشند. کتاب در فصل‌های انتهایی بر نمایش نتایج آمار در قالب نمودارها و ارائه آن‌ها متمرکز می‌شود و دقت رتبه‌بندی‌های مفاهیم غیر دقیقی مثل هوش و فساد اداری را در بین افراد و سازمان‌ها زیر ذره‌بین قرار می‌دهد.

فصل انتهایی کتاب چهارچوبی برای نگاه انتقادی به آمار مطرح‌شده از سوی رسانه‌ها و سیاست‌مداران، ارائه می‌دهد. این اصول خلاصه و محکم با 5 سوال درباره منبع آمار و اهداف و اغراض منتشرکنندگان آن، نحوه اجرای تحقیق آماری، دقت در اطلاعات حاشیه‌ای آمار، و بررسی عقلی نتایج حاصل از آن ابزارهایی به دست می‌دهد که مخاطب خبرها و اطلاعات آماری، با چشمانی باز ادعاهای مطرح‌شده را ببیند و تحت تاثیر استبداد اعداد قرار نگیرد و گول ظاهر تحلیل‌های پوچ را نخورد.

کتاب «چگونه با آمار دروغ بگوییم؟» در 165 صفحه از سوی انتشارات دنیای اقتصاد منتشر شده است و ذوق و تلاش مولف آن، آقای حسین راهداری، در به‌روز و بومی کردن اطلاعات کتاب آن را ارزشمند و جذاب کرده است. این کتاب برای هر کسی که به نحوی آمار برایش مهم است و نمی‌خواهد بر اساس اطلاعات نادرست عوام‌فریبان و تیترهای جنجالی رسانه‌ها نظر دهد و تحلیل کند بسیار مفید است. شاید اگر چنین کتابی سال‌ها قبل به بازار آمده بود و مردم به اندازه کافی از محتوای آن آگاه بودند، در دنیای سیاست چیزهای دیگری گفته می‌شد و هر کدام از شرکت‌کنندگان در کارزارها و دعواهای سیاسی به آسانی نمی‌توانست واقعیت‌ها را برای جلب نظر مردم تغییر دهد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...