ایلیا، پاشکا و یاکوب مادر ندارند و پدرانشان جنایتکارند... از سر حسادت نزول­‌خوار پیری را کشته است... در رؤیای شعر و عشق است، اما بر سر راه خود فاحشه‌­ای بیش نمی­‌یابد... دختر جوان سالم و فعالی به نام سونیا افق تازه­‌ای به آن محرومان می­‌نمایاند و آنان را، با وجود گذشته­‌شان، در همان راهی قرار می‌­دهد که در نظر داشتند...

سه رفیق | ماکسیم گورکی
سه رفیق
[Troe]. (Three Men) رمانی از ماکسیم گورکی (آلکسی ماکسیموویچ پیشکوف (1)، 1868-1936)، نویسنده روس، که به سال 1900 نوشته شد و در همان سال انتشار یافت؛ دورانی که گورکی خود را وقف تحقیق در مسائل اجتماعی‌ای کرده بود که روسیه آن زمان را در عذاب داشت. تمامی اثر سرشار از حال و هوای خاص گورکی است و مملو از انسانهای بدبخت نادان و همیشه مستی که در آن زندگی می­‌کنند. زندگیشان سخت و غم‌­انگیز است و رهایی از آن زندگی ناممکن، مگر به نیروی اراده‌­ای قوی که غالباً فاقد آن­‌اند. در چنین حال و هوایی است که سه پسر جوان، قهرمانان رمان، باید به نخستین تجربه زندگی دست بزنند. ایلیا (2)، پاشکا (3) و یاکوب (4) مادر ندارند و پدرانشان جنایتکارند. از آنجا که تقریباً به تنهایی بزرگ شده­‌اند، زندگی مستقلی را می­‌گذرانند و هنگامی که قدم به زندگی می­‌گذارند شخصیتشان دیگر شکل گرفته است. ایلیا، شرافتمند و اهل کار است و رؤیای زندگی آرامی را در سر می­‌پروراند. اما چون از سر حسادت نزول­‌خوار پیری را کشته است، از فکر جنایت نابخشودنی خود امان ندارد و در ملأ عام بدان اعتراف می­‌کند؛ سپس، برای نجات یافتن از عدالت انسانی، سرش را به دیوار می­‌کوبد و خود را می­‌کشد. پاشکا در رؤیای شعر و عشق است، اما بر سر راه خود فاحشه‌­ای بیش نمی­‌یابد. سرانجام یاکوب، که موجودی ضعیف و رؤیایی است، به اجبار پدر، ناگزیر از زندگی ننگینی است که از آن بیزار است؛ حال آنکه مطلوب او رفتن به زیارت اماکن مقدس است. بدین ترتیب، هدفی که هریک برای خود قایل بود به دست نخواهد آمد و واقعیت بی­‌رحم مانع راه آنها  می‌­شود. تنها در بخش آخر رمان است که در میان آن همه نومیدی بارقه امیدی پدیدار می­‌شود. دختر جوان سالم و فعالی به نام سونیا (5) افق تازه­‌ای به آن محرومان می­‌نمایاند و آنان را، با وجود گذشته­‌شان، در همان راهی قرار می‌­دهد که در نظر داشتند. سونیا نماینده شناخت عملی و سالم از زندگی‌ای است که قهرمانان رمانهای روسی در آن دوران غالباً فاقد آن بودند. گورکی در سه رفیق، به همانگونه که در رمانهای دیگر خود، چه در ارائه احساسات جمعی و چه در ارائه احساسات قهرمانان رمان، نشان می­‌دهد که از مهارت شگفت­‌انگیزی برخوردار است. در پس انعطاف­‌پذیری نظریه­‌ای که فساد جامعه را عامل بدی افراد می­‌داند، نقش طبیعی بشر و قابلیتهای او برای رستگاری آشکار می­‌شود.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1.Maksim Gorki (Aleksei Maksimovic Peskov)
2.Ilia 3.Paska 4.Jokob 5.Sonia

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...