عریضه‌نویسیِ آدمی | سازندگی


«معارضه» سومین مجموعه‌شعر نگین فرهود است که به‌تازگی از سوی نشر افراز منتشر شده است. در حافظه نگین فرهود هرچه بخواهی هست: از قدرت زبان روایی استفاده می‌کند، و تصاویر انتزاعی را به نمایش می‌گذارد. از همه ظرفیت‌های حواس بهره می‌گیرد تا به‌واسطه تصویرسازی‌های عینی و تخیل وقایع پیرامون را ترسیم کند.

معارضه نگین فرهود

فرم مناسب عریضه‌نویسی در این مجموعه سبب شده تا راوی/شاعر احساسات و ادراکات خود را درون آن بریزد؛ زیرا با بهره‌گیری از تکنیک و فرم عریضه رویکرد تازه‌ای آفریده است. عریضه از تجربه‌های شخصی شاعر است. انتخاب آن برای واکاوی به‌علت تازگی فرم و ساختار این نوع ژانر در شعر مدرن است. ساختار زيبایی‌شناسي عریضه مبتني بر مفاهیم انساني است. از لحاظ فاعلیت هر کدام از عریضه‌ها زاویه‌دید خود را دارند؛ آن‌چنان‌که در «عریضه پانزدهم» ترکیبی از سطرهای ساده و پیچیده، همگن و غیرهمگن پشت سر هم می‌آیند تا مفاهیم را رقم بزنند.

شاعر در این مجموعه، دو آینه در دست دارد: آینه‌ای رو به خود و آینه‌ای رو به دیگر صداها... که قدرت‌های تازه اجرایی را دربرمی‌گیرد. با توجه به راویان مختلف و تغییر زاویه دم‌به‌دم، مخاطب آگاه حس می‌کند، با یک نمایش‌نامه روبه‌رو است، که همانند منظومه‌های فشرده چندین شاهد و راوی دارد. در این وضعیت شاعر راوی صداهای مختلف است. گویا در وجودش افراد دیگری هم هست که بنا به ضرورت از راوی مرکزی پیشی می‌گیرند: نظر به هوا/ که از دورترین سمت شتابش می‌آید و/ می‌خوانَدَم به خود/ نظر به هوا کردم و گفتم تو کیستی؟»

در مفصل‌بندی های زمانی، مکانی، معنایی و ساختاری چندین روایت با زاویه‌دید مختلف به نمایش گذاشته می‌شود. شعر فضای منسجم و لحنی یکدست دارد. سطربندی براساس محتوا است، و کمترین فاصله‌گذاری بین سطرها نشان از ارتباط مفاهیم باهم دارد. در عریضه‌نویسی تکرار حروف ظرافت‌های موسیقیایی را به ذهن متبادر می‌کند. شاعر در اجرای عریضه موفق است. به تنالیته زبان، دکلاماسیون کلام، و طنین واژه‌ها دقت مضاعف دارد. به‌طوری‌که بیشتر درگیر چینش کلمات، و برخورد نحوی با زبان است. به‌واسطه طنین کلمات و واج‌آرایی شعر را در جهت ریتم و هارمونی به پیش می‌برد.

عریضه از نوعی قصارگونگی برخورداراست. بیشتر در محوریت مرگ‌نامه یا نیستی‌نامه (هیچ‌انگارگی) می‌گنجد. در این بافتار شطح‌گونه، زبان سخت و پرطمطراق در ارتباط متون عرفانی و شطحیات عارفانه خود را به نمایش می‌گذارد: «و زندگی‌ات پا‌به‌پا کند درون وقفه مرگ/ تا چراغ برداری از چشم‌هات/ برای آویختن به غیابت» شاعر با نهایت استفاده از کلمات در جهت ایجازمندی حرکت می‌کند. به‌واسطه لحن متون عرفانی از معنایی به معنای دیگر گریز می‌زند تا وجوه تلخ و حسرت‌باری از عرفان مدرن را به نمایش بگذارد.

شاعر در نگاه نخست، درکی دگرگونه از اشیا دارد. در برخورد با اشیا و پدیده‌ها به شیوه تشریفات برخورد می‌کند: «و سرد به شال گردن ابرها پیچیدم/ و بر صدای منتظر اشیا/ که دستگیره را می‌چرخاند و می‌دود به اتاق» تشخیص از بنیانی‌ترین صور خیال است، که این جان‌بخشی بازتابی از واقعیت‌ها است. اشیا از کلمات متولد می‌شوند، و کلمات از اشیا شنیده: «ای در برودت آشپزخانه قسطی/ اجاق را می‌مانستی/ و وقتی طره‌هایت/ رگی به تیغ سپردند.»

شاعرانگی عریضه در کاربردهای استعاره خود را نشان می‌دهد. تصاویر خیره‌کننده در زبان روایی بازتاب جهان‌بینی و اندیشه شاعر است. در ایماژ (تصویر ذهنی) از قدرت زبان استفاده شده است. گاه تصاویر ذهنی و عینی پشت سر هم می‌آیند تا تصاویر شهودی محور استعاره قرار بگیرد. تصاویر انتزاعی در سطرهای «و سرد به شال گردن ابرها پیچیدم، خانه از فضایل آمیخته با خشت و خونش، طفل نوباوه صبح را، زیبایی‌ات را به وحشت انداختی، تا چراغ برداری از چشم‌هات...» آن‌چنان شاعرانه هستند که استعاره را در عمق تصاویر نشانه رفته‌اند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...