1- نوشتن درباره آثار
هوشنگ گلمکانی کمی دشوار است. او از میان وجوه مختلف شخصیت آدمی، قابلیتهای دوستداشتنی بسیاری دارد. بارزترین آن، جلوهای حسی در کلیه نوشتههایش است که مخاطب، او را آدمی بسیار بااحساس، عاطفی و البته مسلط بر آنچه بر قلم میآورد، مییابد. در این راستا نثر روان و شیرین او سبب میشود که اگر حتی مطلبش را دوست نداشته باشیم، خواندن آن را ادامه دهیم. غیر از این عناصر، حضور نوستالژی در بسیاری از نوشتههایش سبب میشود خوانندگانی که در این حیطه غور میکنند با او همذاتپنداری میکنند.
2- نگارنده سهدهه او را شناخته و نوشتههایش را خوانده است. جلد اول این کتاب [
از کوچه سام] را نشر رسش در 1389 در 312صفحه زیر عنوان «
دفتر اول: نقد فیلمهای ایرانی» منتشر کرده، حالا نشر مرکز، نقد فیلمهای خارجی را به آن اضافه کرده و با همان نام «از کوچه سام» در 673صفحه منتشر کرده است.
مصطفی مستور (نویسنده) که بانی گردآوری و چاپ جلد اول شده بود، در مقدمهای سهصفحهای بر این کتاب نوشته: «خیلی دیر با سینما آشنا شدم. پاییز سال 1364. یعنی وقتی که تازه وارد بیستودوسالگی شده بودم... . به هر حال نامه کوتاهی برای او [هوشنگ گلمکانی] نوشتم... دو ماه بعد جواب داد: «از محبتی که در حق من روا داشتهاید و از حسننظرتان سپاسگزارم. نمیدانم چه بگویم، زندگی همینهاست...» و... مستور بانی چاپ کتاب «
از کوچه سام» شد. انتشار نوشتههای گلمکانی علاوه بر نمایش چشماندازی از سبک نقدنویسی او، از این نظر هم مهم است که مجموعهای از نقدهای یکی از بهترین و شاید تاثیرگذارترین منتقدان سینمایی معاصر در سهدهه گذشته است.
3-
هوشنگ گلمکانی در مقدمهای 12صفحهای شرح دلدادگی خود را به سینما عیان کرده و مفصل نوشته که این نوشته و نقدها حاصل عمر اوست. در سطر اول مقدمه نوشته است: «قصه اصلا خوب و دلپذیر است. بیدلیل نیست که داستان محبوبترین شاخه ادبیات است. بیدلیل نیست که سینمای داستانی محبوبترین و تنومندترین شاخه سینماست...»
نویسنده توضیح داده از 10سالگی نام فیلمها را ثبت میکرده و بعدها مجله خریده، خوانده و سینما در او رسوب کرده و دانشگاه رفته و سینما خوانده و در چندمجله قلم زده و سرانجام تمام ساعات بیداریاش در آپارتمان شماره 10، طبقه چهارم از کوچه سام، خیابان حافظجنوبی، مشغول تهیه مجله فیلم است.
4- از نظر آماری نقدهای کتاب شامل 49نقد کوتاه و بلند از سال 1349 تا 1390 درباره فیلمهای ایرانی و 47نقد درباره فیلمهای خارجی است. نقدهای ایرانی و خارجی به صورت سالشمار آمده است؛ نقدهایی که در نشریات مختلف چاپ شدهاند. در انتهای بسیاری از نقدها چندسطری زیر عنوان «نگاه امروز» آمده که نقد چاپ شده در سنوات قبل را بیشتر میگشاید. در صفحه 52، زیر عنوان نگاه امروز به فیلم «زندهباد...» نوشته: «این نقد در دورانی نوشته شد که به شوخی میگفتند حتی اگر بخواهی سوار تاکسی بشوی راننده اول «موضع» سیاسیات را میپرسد...» (9تیر 1359). تا نوروز 1362، نقدهایش در نشریات دیگر چاپ شدهاند؛ اما از نوروز 1362 در مجله فیلم شماره 3 نقدها چاپ شده است که خود او هم سردبیر مجله بوده است. در برخی از نقدها، حجم نقد نوشته شده قدیمی نهتنها با حجم نقد «نگاه امروز» برابری نمیکند بلکه بسیار بیشتر است.
5-
گلمکانی در سطر اول نقد «سرب» (مسعود کیمیایی) نوشته: «سرب حکایت یک عشق است. مسعود کیمیایی پس از 12، 13سال ناکامی (از گوزنها به بعد) یکبار دیگر دست و دل را قوت زانو میکند و برمیخیزد.» این نقد هشتصفحهای، نوشتهای مثبت بر فیلم است که در مجله «سروش» دوم اردیبهشت 1368، چاپ شده بود و گلمکانی دوباره نقد دیگری از همین فیلم در مجله فیلم نوشته که تفاوتهایی با هم دارند. با اینکه کتاب نقد فیلمهاست، معلوم نیست نویسنده چرا از صفحه 103 تا 122، 19صفحه گفتوگوی خود با احمد طالبینژاد را بهخاطر «کلوزآپ» (عباس کیارستمی 1368)، در کتاب آورده است. چون کتاب قرار است نقد باشد نه گفتوگو. 6- در صفحه 137 زیر عنوان نقد «پرده آخر» آمده: «پرده آخر علاوه بر حسرت توقف در کارنامه کریم مسیحی، یادآور حسرت دیگری هم هست، تماشای فریماه فرجامی بر پرده، که به یادمان میآورد چگونه او کمر به نابودی خود بست...» در اینجا گلمکانی غم خود را برای دو توقف اعلام میکند. همه کتاب را که بخوانیم، متوجه میشویم که گلمکانی نگاهی عمدتا مثبت به فیلم و سینما داشته و وقتی موضع میگیرد آنقدر مهربان است که دوست ندارد، دستودل فیلم بلرزد. مثلا در مورد «ده» (کیارستمی) احساساتی شده مینویسد: «ده فوقالعاده است» و هرچه میخوانیم نمیدانیم چرا فوقالعاده است! در مورد فیلمی از امید بنکدار و کیوان علیمحمدی در سرعنوان نقد مینویسد: «یک شاهکار کوچک» پس تکلیف نقد از اول معلوم میشود! طبعا بهخاطر مهمبودن سریال «داییجان ناپلئون» (ناصر تقوایی 1355) پنجصفحه نقد بر آن مینویسد. و در ادامه سهصفحه درباره سریال «قصههای مجید» بهچاپ میرساند. آخرین نقد فیلمهای ایرانی به 1390 میرسد و از صفحه 353 فهرستی از مقالهشناسی نویسنده آورده شده.
7- از صفحه 361 گزیده نقدهای فیلمهای خارجی آغاز میشود و بابک احمدی در مقدمه آن مینویسد: «... از آن سینماهای نیمویران گرگان شروع کرد...» گلمکانی مقدمهای بر نقدهای خارجی در صفحه 365 دارد: «دفتر دوم را تقدیم میکنم به روح بزرگ دوست از دست رفتهام زندهیاد احمد کریمی...» نقد فیلمهای خارجی از سال 1349، آغاز میشود و جالبتوجه اینکه برخی از آنها را به دلیل سالها عدم نمایش فیلم خارجی در سالن سینما، از طریق ویدیو یا دیویدی دیده است. که نمیدانم وقتی فیلم در سالنی عمومی اکران نشده، آوردنش در یک کتاب که خواننده باید اول برگردد و دیویدی را پیدا کند و بعد نقد کتاب را بخواند چه دلیلی داشته؛ شاید دلیلش عشق عمیق نویسنده به فیلمی است که در خانه دیده است!
8- جالبتوجه اینکه کتاب نقدی بر «برخورد نزدیک از نوع سوم» (استیون اسپیلبرگ 1977) دارد که در 12فروردین 1357 در مجله سینما چاپ شده، سالی که آخرش پیروزی انقلاب اسلامی بر رژیم شاهنشاهی است. نقدهای خارجی کتاب از 12فروردین 1357، آغاز شده این نقدها تا 16اردیبهشت1357 در ستاره سینما چاپ شده و پس از آن در مجله جهانگرد. و در زیر نقد «مارپیچ» که در 20آذر 1359 در جهانگرد چاپ شد اسم مستعار «هوشنگ هدایت» درج شده. نقد یا مقالهای مفصل بر فیلم هندی «مشعل» (یاش چوپرا 1984) 13صفحه از کتاب را در بر میگیرد و در واقع نویسنده در آن میکوشد پارامترهای ویژه سینمای هند را توضیح دهد. در اسفند 1368 نقدی طولانی در 22صفحه در مجله فیلم نوشته که در کتاب آمده: نقد «پدرسالار» (1977). در صفحه 482 گلمکانی، فیلم آوای موسیقی (1965، رابرت وایز) را ستایش کرده. آخرین نقد فیلم خارجی کتاب «جی ادگار» (2011، کلینت ایستوود) است که تاریخ اردیبهشت 1391 را دارد.
9-کتاب، فهرست اعلام خوبی دارد و مراجعه را راحت میکند. فهرستی از نام لاتین فیلمهای خارجی آورده شده که مراجعه را برای یافتن نام فیلمها در کتابهای راهنمای فیلم خارجی آسان میکند.