کتاب «شوهر دلخواه و زنی بی‌اهمیت» [An Ideal Husband and a woman of no importance] شامل دو نمایشنامه از اسکار وایلد با ترجمه زنده‌یاد پرویز مرزبان در انتشارات علمی و فرهنگی تجدید چاپ شد.

شوهر دلخواه و زنی بی‌اهمیت [An Ideal Husband and a woman of no importance] شامل دو نمایشنامه از اسکار وایلد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، «شوهر دلخواه» از نمایشنامه‌های جدی اسکار وایلد است که منتقدان از آن با عنوان «کمدی جدی» نیز یاد کرده‌اند. این نمایشنامه با موضوع خیانت، جاه‌طلبی، عشق و فضیلت نوشته شده است و در آن سعی شده تا خودپسندی‌ها و سبک‌سری‌های اشراف انگلستان به استهزا گرفته شود. این نمایشنامه برای نخستین‌بار در سال 1895 اجرا شده است.

نمایشنامه «زنی بی‌اهمیت» نیز یک اثر کمدی و پرنشاط است که اشاره‌هایی لطیف کنایه‌هایی دلنشین دارد و بیشترین فضای متن آن را گفت‌وگو و خنده پر می‌کند. این نمایشنامه برای نخستین‌بار در سال 1892 در انگلستان اجرا شده است.

اسکار وایلد، شاعر، نمایشنامه‌نویس و طنزپرداز ایرلندی است که در آکسفورد تحصیل کرده بود و در جامعه ادبی انگلستان به دلیل نگارش نمایشنامه‌هایش شناخته شده است.

ترجمه این دو اثر نمایشی توسط پرویز مرزبان و در سال 1334 برای نوبت اول منتشر شده است. پرویز مرزبان مترجم و استاد هنر دانشگاه‌های ایران و به اعتقاد بسیاری دایرةالمعارفی زنده از هنرهای تجسمی به شمار می‌رفت که در سال 1392 در تهران درگذشت.

چاپ جدید این دو نمایشنامه از اسکار وایلد در 222 صفحه و با قیمت 30 هزار تومان به تازگی از سوی انتشارات علمی و فرهنگی تجدید چاپ شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...