نقاشان پشتی ترکمن و پوشیه بندری | اعتماد


برخی آثار مکتوب با بازتاب و بررسی محتوایی نقاشی‌ها و دیگر ساحت‌های هنری مجال گالری‌گردی را در قالب کتاب برای مخاطبان‌شان آفریده‌اند؛ از جمله این آثار مکتوب می‌توان به روایت محققانه «منسوجات سنتی ایرانی در نقاشی‌های معاصر ایرانی» اشاره کرد؛ رویکرد نویسندگان این کتاب، بازجست نقوشی از منسوجات سنتی و به دنبال آن فرهنگ عامه و هنر بومی در قاب آثار فاخر هنر نقاشی است، اما در دل همین رویکرد، مخاطب می‌تواند در گالری متنوع و زیبایی پرسه بزند آن هم با امکان نقد و تحلیل نقاشی‌ها.

منسوجات سنتی ایرانی در نقاشی‌های معاصر ایرانی

نویسندگان کتاب در فصل اول پانزده اثر از آنه محمد تاتاری را با هدف مطالعه و تحلیل بازتاب منسوجات و آداب و سنن ترکمن‌ها در نقاشی‌ها مورد بازشکافی قرار داده‌اند و در فصل دوم نیز آثاری از هنرمندان مختلف از جمله منصور قندریز، رضا درخشانی، جعفر روحبخش و حسین احمدی‌نسب را آن هم همراه با انتشار اصل نقاشی‌ها؛ آنها نشان داده‌اند که هنر مدرن چگونه در قالب این نقاشی‌ها، با تلفیقی از نگارگری‌های ایرانی و محتوایی اقلیمی، کارکردی فراتر از نقاشی صرف پیدا کرده‌اند.

منصور قندریز در نقاشی‌هایش پارچه‌های قلمکار اصفهانی، جعفر روحبخش فرش ایرانی، رضا درخشانی پوشش زنان و مردان قاجاری و حسین احمدی‌نسب نیز پوشش و آداب و رسوم و موسیقی و زندگی سنتی مردم بندرعباس و جزایر خلیج فارس را به تصویر کشیده‌اند. اما آثار آنه محمد تاتاری برجستگی و شکوه قصه‌وار دیگری دارند، این نقاشی‌ها از این منظر جذابند که افزون بر دریافتی که از پوشش سنتی زنان ترکمن‌تبار به دست خواهی آورد، آنها را در دل جشن‌ها و همگرایی‌های قومی و فرهنگی نیز به تماشا می‌نشینی، در تصویر اول که زنان با پوشش سنتی در قابی از شعله‌های سرخ آتش و اسبان رمنده بازنمایی شده‌اند، نویسندگان تحلیل کرده‌اند که این زنان به شکل صمیمی برای کاری دسته‌جمعی یا شرکت در مراسمی سنتی، احتمالا جشنی مشابه چهارشنبه‌سوری، ایفای نقش می‌کنند. در تحلیل نقاشی سوم نیز نویسندگان از پوشش عروسی که نقاش در مرکز نقاشی آفریده چنین استنباط کرده‌اند که این مراسم، مراسم عروسی یک زن بیوه است و سپس به باورهای مردم ترکمن درباره عروس بیوه اشاره کرده‌اند: «زنان بیوه ارزش و قدر بیشتری از دختران جوان دارند و مردم معتقدند که این زنان راه و رسم زندگی را بهتر می‌دانند. مراسم آنها هم با دختران فرق دارد و مهریه آنها هم بیشتر است؛ افزون بر این وجود سنگ مزار کهنه پس‌زمینه را هم نمادی از مزار محبوب قدیمی دانسته‌اند و بر این باورند که نقاش می‌خواهد بگوید که عروس همچنان به یاد معشوق از دست رفته خویش است. در کنار این داده‌ها، تکرار نماد اسب در نقاشی‌ها نیز نویسندگان را بر آن داشته تا از اهمیت اسب در فرهنگ ترکمن سخن بگویند و شماری از ضرب‌المثل‌های مربوط به آن را از دل فرهنگ عامه این قوم بیرون بکشند تا نقاشی‌ها در گفتمانی فرهنگی، معرفی و تحلیل شوند.»

این کتاب را سیده پردیس موسوی‌نمین و محدثه طهماسبی‌فر نوشته‌‌اند و به بازار کتاب فرستاده شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...