«شناسنامۀ داستان و داستان‌نویسی؛ همراه با شاهدهای داستانی» اثر جمال میرصادقی توسط نشر لوگوس منتشر شد.

شناسنامه داستان و داستان‌نویسی؛ همراه با شاهدهای داستانی جمال میرصادقی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  مهر، نشر لوگوس کتاب «شناسنامۀ داستان و داستان‌نویسی؛ همراه با شاهدهای داستانی» اثر جمال میرصادقی را با شمارگان ۴۰۰ نسخه، ۲۹۲ صفحه و بهای ۵۸ هزار تومان منتشر کرد.

حاصل شصت سال زندگی داستانی جمال میرصادقی در کتاب‌های پژوهشی و آموزشی او گرد آمده‌اند. کتاب حاضر یکی از این انبوه تجربیات نویسندگی اوست که در قالب سرفصل‌هایی به همراه شاهدهای داستانی ارائه شده است. از عناصر مهم و اصلی داستان‌نویسی تا شیوه‌های روایت و زاویۀ دید را از نظر گذرانده و برای آنان که جویا و تشنۀ آموختن از کوله بار تجربیات بزرگان ادبیات داستانی هستند؛ ارائه داده است. علاقه‌مندان، با خواندن این کتاب و به کار بستن آموزه‌های آن با کلیاتی در نویسندگی آشنا می‌شوند.

این کتاب در ۲۵ فصل به آموزش مفاهیم داستان‌نویسی می‌پردازد و ذیل هر فصل، نمونه‌ای از داستان‌های جمال میرصادقی به عنوان شاهد مثال ذکر شده است تا به خوانندگان در درک مفاهیم تئوری و نظری کمک کند. «داستان، درخت ریشه در خود»، «چیزی مهمتر از ادبیات نیست»، «مقدماتی برای نویسنده شدن»، «مرحله‌های آغازین داستان نویسی موهبتی الهی نیست»، «داستان نوشتن را از کجا شروع کنیم؟»، «داستان و عناصرش»، «داستان و انواع آن»، «روان شناسی عام، روان شناسی خاص»، «حادثه و بازتاب‌هایش»، «بقای داستان»، «سه خصوصیت داستان»، «داستان خوب»، «پیرنگ و انواع آن» و… عناوین برخی از سرفصل‌های این کتاب است.

جمال میرصادقی (متولد ۱۳۱۲) نویسنده ایرانی، دانش‌آموختهٔ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران است و تا کنون حدود ۴۳ جلد کتاب، رمان، داستان بلند و نقد ادبی و مجموعه مقالات از او منتشر شده‌است. میرصادقی در تهران به دنیا آمد و مشاغل گوناگونی داشته‌است. کارگری، معلمی، کتابدار دانشسرای تربیت معلم، کارشناس آزمون‌سازی در سازمان امور اداری و استخدامی کشور، مسؤل اسناد قدیمی در سازمان اسناد ملی ایران و مدرس دانشگاه در رشته ادبیات و ادبیات داستانی. در دوره دراز کار نویسندگی، داستان‌های کوتاه و بلند بسیار و ۱۰ رمان نوشته‌است که برخی از آن‌ها به زبان‌های آلمانی، انگلیسی، ارمنی، ایتالیایی، روسی، رومانیایی، عبری، عربی، مجاری، هندو، اردو و چینی ترجمه شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...