کتابی که از دست نازی‌ها گریخت | الف


آرتور شنیتسلر [Arthur Schnitzler] نویسنده و نمایشنامه‌نویس آلمانی‌زبان اتریشی تبار، به سال ۱۸۶۲ در وین متولد شد. در دانشگاه رشته پزشکی خواند، اما در کار طبابت چندان دوام نیاورد و سودای نویسندگی او را به‌سوی داستان‌نویسی کشاند. جوانی او مصادف بود با روزگار تغییر و تحول بنیادین علم روان‌شناسی که این تغییر و تحولات و بانیان نامدار آن همانند فروید که نظریات انقلابی‌اش هنگامه‌ای برپا کرده و پیشرفت‌هایی که در این حوزه به دنبال داشت با توجه خاص و عام روبرو شده و درمجموع سوژه جذاب روز به شمار می‌آمد. شنیتسلر به‌واسطه تحصیل در رشته پزشکی و حضور در محافل آکادمیک دانشگاهی با روان‌شناسی هم آشنایی داشت و از این دانش در نوشتن داستان‌هایش به شکلی خلاقانه بهره بسیاری گرفت.

آرتور شنیتسلر [Arthur Schnitzler]

زمانی که شنیتسلر درگذشت (۱۹۳۱) اتریش کشوری مستقل شده بود، اما در سال ۱۹۳۸ نازی‌ها برای احیای امپراطوری آلمان قدیم (که بعدها به ایده تسخیر نقاط بیشتری در دنیا انجامید!) اتریش را اشغال و ضمیمه خاک خود کردند.

هنوز ده سال از مرگ شنیتسلر نگذشته بود که ترس از نازی‌ها و هرج‌ومرجی که به وجود آمده بود، پسر شنیتسلر را واداشت دست‌نوشته‌های پدرش را _ که تا آن زمان در خانه خود نگهداری می‌کرد _ از ترس اینکه در بلبشوی به وجود آمده مصادره شده یا از بین بروند، از طریق کنسولگری انگلستان از اتریش خارج کرد و برای نگهداری به دانشگاه کمبریج برد.

سال‌های جنگ جهانی و نیز ایام پس از آن‌که سایه مشکلات پس از جنگ بر زندگی مردم اروپا سایه افکنده بود باعث شد این دست‌نوشته‌ها به فراموشی سپرده شوند. سرانجام هفتاد سال بعد از اهدای این دست‌نوشته‌ها به دانشگاه کمبریج، در سال ۲۰۱۳ توجه‌ به این نوشته‌ها دوباره جلب شد. عجیب اینکه در میان آن‌ها، متن رمانی منتشرنشده دیده شد. به‌این‌ترتیب کتاب حاضر بعد از قریب به هشتاد سال که از مرگ نویسنده آن می‌گذشت، برای اولین بار منتشر شد. کتاب «شهرت دیرهنگام» [Late Fame یا Spater ruhm] از جمله آثار دوره جوانی شنیتسلر بود که بعضاً در زندگی‌نامه‌ها و کتاب‌شناسی‌های آثار این نویسنده بدان به‌عنوان اثری مفقودشده نیز اشاره می‌شد.

شنیتسلر در نوشته‌ای به این کتاب اشاره کرده و گفته ظاهراً کتاب بدی نشده است، بعضی قسمت‌هایش خیلی خوب و بعضی بخش‌هایش هم طولانی شده است. خود او برای کتاب عنوان «شاعر فرتوت» را انتخاب کرده بود، اما در هنگام انتشار ناشر نام شهرت دیرهنگام را برای آن گذاشته است که به همین نام نیز در ایران توسط ناصر غیاثی ترجمه و به همت نشر چشمه منتشرشده است.

شنیتسلر در این داستان‌ها ارجاع‌هایی نیز به تجربیات شخصی خود داده است، به‌خصوص حلقه «وین جوان» که جمعی دوستانه متشکل از نویسندگان جوانی بود که در پی کسب اعتبار ادبی و البته به راه انداختن جریانی در راستای ادبیات مدرن بودند. از این حلقه بعدها شنیتسلر و اشتفان تسوایک به چهره‌های نامداری بدل شدند.

شنیتسلر در این داستان که پایانی کم‌وبیش تراژیک اما لحنی آمیخته به طنز دارد جمع دوستانه خود را به دنیای داستان آورده و شوخی‌هایی را با آن ترتیب می‌دهد. در این داستان نیز گروهی جوان نویسنده کافه نشین هستند که رویای بزرگی برای تغییر و تحول ادبیات در سر می‌پرورانند، گرد هم جمع می‌شوند، سخن‌پراکنی کرده و به هر شکل ممکن در تلاش هستند که سروصدایی به راه انداخته و توجه رسانه‌ها را به خود جلب کنند. در این میان پیرمردی به نام ادوارد زاکسبرگر که همان شاعر فرتوت باشد به جمع آن‌ها راه می‌یابد. او شاعری است فراموش‌شده که روزگاری کتاب شعری با عنوان «پیاده‌روی» منتشر کرده است و حالا از طریق کار اداری به‌عنوان یک کارمند ساده روزگار می‌گذراند. جوانان که می‌پندارند کتاب «پیاده روی» شاهکاری کشف نشده است، چنان درباره‌ی آن به بزرگ‌نمایی می‌پردازند که سرانجام پیرمرد باور می‌کند که هنرمندی بزرگ بوده که توسط دیگران نادیده گرفته‌شده است. توهماتی که در فضای ذهنی این گروه و نهایتاً پیرمرد شکل می‌گیرد و فضایی مضحک را تدارک می بیند.

شنیتسلر در این داستان هنر روان‌شناسی خود را برای نشان دادن خلقیات شخصیت‌های داستانی بکار می‌گیرد و از دیگر سو آن را بستری برای نقد فضای ادبی زمانه خود و هنرمندنمایانی که در توهم خلق شاهکارهای ادبی هستند قرار می‌دهد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...