از "هرمان هسه ،‌ برنده آلمانی نوبل ادبیات 112 عنوان کتاب در سازمان اسناد و کتابخانه‌ ملی ایران ثبت شده است. سه‌شنبه 11 تیر،‌ یکصد و سی‌امین سالروز تولد این نویسنده است.

با جستجوی نام "هرمان هسه" در فهرست کتاب‌های ثبت شده در سازمان اسناد و کتاب‌خانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 112 عنوان کتاب به دست می‌آید که شامل ترجمه‌های متفاوت از رمان‌های هسه، کتاب‌های نقد و یا بررسی در مورد زندگی و آثارش و چند جلد کتاب حاوی ترجمه شعر‌های هسه می‌شود.

رمان‌هایی چون «گرگ بیابان»، «بازی مهره شیشه‌ای»، «سال‌های آزادی»، «سیذارتا»، «سدهرت‌ها»، «نرگس و زرین دهان»، «مسافر»، «گرترود»، «آخرین تابستان گلینگزور»، «اسپرلوس»، «سفر به شرق»، «اگر جنگ ادامه یابد»، «تیزهوش»، «داستان دوست من» و «تیزهوش» از جمله این کتاب‌ها هستند.

از سروده‌های هسه نیز می‌توان به کتاب‌هایی چون «سیری در تنهایی» با ترجمه احمد رضوانی، «از عشق و جدایی» با ترجمه علی عبداللهی و «دلتنگی‌ها و پرسه‌ها» با ترجمه مسیحا برزگر اشاره کرد. مجموعه شعر دیگری از این نویسنده نیز در انتشارات هرمس آخرین مراحل انتشار را سپری می‌کند. این کتاب که «پرسه زدن در مه» نام دارد، توسط رضا نجفی به فارسی ترجمه شده است. همچنین جستجوی نام هسه در فهرست کتابخانه ملی ، 62 عنوان مقاله و پایان‌نامه دانشجویی به دست می‌دهد.

به گزارش ایبنا، اولین ترجمه از آثار این نویسنده در سال 1333 خورشیدی صورت گرفت. در آن سال مترجمی به نام خسرو رضایی، رمان «دمیان» از این نویسنده را به فارسی ترجمه و منتشر کرد. تا به امروز تقریبا تمام آثار داستانی هسه، به فارسی ترجمه شده‌اند. مترجمانی چون: پرویز داریوش، سروش حبیبی، عبدالحسین شریفیان، رضا نجفی، محمد باقی، پریسا رضایی، جاهد جهانشاهی و قاسم کویریان در ترجمه آثار این نویسنده کوشیده‌اند. هم‌اکنون گروهی از مولفان، مترجمان و پژوهشگران ایرانی در حال تهیه کتابی به نام «شناخت نامه هرمان هسه‌» هستند. سرپرستی این گروه را سعید فیروزآبادی، مدرس دانشگاه و مترجم زبان آلمانی به عهده دارد. وی علت انتخاب هسه برای این پروژه را «تاثیر او بر روی ادبیات فارسی و استقبال از آثارش در ایران» عنوان کرده است.

هرمان هسه  نویسنده، شاعر و نقاش آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبیات،‌ 131 سال پیش در دوم ژوئیه 1877 میلادی در شهر کالو واقع در کشور آلمان در خانواده‌ای فرهنگی دیده به جهان گشود. او تا سال 1962 زندگی کرد و طی عمر 85 ساله خود، زندگی پر فراز و نشیبی را تجربه کرد. وی به بحران‌های روحی و بیماری‌های روانی شدید دچار گشت و طعم فقر را چشید، اما علی رغم همه این‌ مسائل،هسه بیش از 80 رمان، مجموعه شعر و یا کتاب داستان کوتاه از خود به یادگار گذاشت. از او به عنوان پرخواننده‌ترین نویسنده آلمانی قرن بیستم یاد می‌کنند.

او علاوه بر جایزه نوبل، هشت جایزه ادبی دیگر از جمله جایزه جهانی گوته را به دست آورده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...