رمان «خدمتکار و پروفسور» [The Housekeeper and the Professor] اثر یوکو اوگاوا [Yōko Ogawa] برای سیزدهمین نوبت تجدید چاپ شد.

خدمتکار و پروفسور» [The Housekeeper and the Professor] اثر یوکو اوگاوا [Yōko Ogawa]

به گزارش مهر، داستان این رمان درباره زن جوانی است که پرستاری از پروفسور پیری که نابغه‌ی ریاضیات است را به عهده می‌گیرد. پروفسور در سانحه‌ای حدود هفده سال پیش از شروع داستان، حافظه‌اش را به طرز عجیبی از دست داده است؛ او قادر به یادآوری تنها هشتاد دقیقه است و بعد از سپری شدن این زمان همه آنچه را که پیش آمده از یاد می‌برد. تنها چیزی که به یاد می‌آورد اعداد و معادلات سخت ریاضی است و بخشی از خاطراتی که به ۱۷ سال قبل باز می‌گردد.

«یوکو اوگاوا» ریاضی دان و نویسنده ژاپنی تاکنون بیش از سی رمان نوشته و منتشر کرده است.

رمان «خدمتکار و پروفسور» * با نام اصلی «معادله محبوب پروفسور» در سال ۲۰۰۴ منتشر و بلافاصله مبدل به پرفروش‌ترین کتاب سال ژاپن گردید. این رمان در سال ۲۰۰۸ به انگلیسی ترجمه شد. در سال ۱۳۹۱ برای اولین بار توسط «کیهان بهمنی» به فارسی برگردانده و توسط نشر آموت منتشر شد.

این رمان در چاپ تازه با قیمت ۳۳ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...