چاپ دوم «همین‌طور که می‌میرم» [As I Lay Dying] نوشته ویلیام فاکنر با ترجمه احمد اخوت توسط نشر افق منتشر شد.

همین‌طور که می‌میرم» [As I Lay Dying] نوشته ویلیام فاکنر

به گزارش تاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «همین طور که می‌میرم» پس از چهار رمان «پاداش سرباز» ، «پشه‌ها» ، «سارتوریس» و «خشم و هیاهو» ، پنجمین رمان ویلیام فاکنر است. این رمان در ۱۹۳۰، مدت کوتاهی پس از انتشار خشم و هیاهو، منتشر شد و فاکنر «همین طور که می‌میرم» را، چنان‌که خود در مصاحبه‌های مختلف گفته، بیشتر از آثار دیگرش دوست داشته است. او هنگامی شروع به نوشتن این رمان کرد که در نیروگاه برق دانشگاه می‌سی‌سی‌پی در شهر آکسفورد نگهبان شب بود. به گفته خودش، در اتاق پشت دستگاه مولد برق، فرغونی را وارونه می‌کرد و از آن به جای میز استفاده می‌کرد. در صدای هوهوی دستگاه تا چهار صبح می‌نوشت، یعنی وقتی که باید دوباره کوره (زغال سنگی) آتش را تمیز و آن را روبه‌راه می‌کرد.

داستان از این قرار است که مادر خانوادهکه از مرگ خود خبردارد، ساعات پایانی عمر را در حالی می‌گذراند که یکی از پسرانش را از پنجره می‌بیند که تابوتش را می‌سازد. مرگ، با تیرگی تمام روشنایی روزها را می‌بلعد و داستان فضایی گیج‌کننده و متفاوت به خود می‌بیند. خواننده چنان درگیر سیالیت ذهن نویسنده و شخصیت‌ها می‌شود که گویی خودش هم میخ بر آن تابوت می‌کوبد و با بقیه، راهی سفری نه‌چندان قهرمانی می‌شود.

ویلیام فاکنر در «همین‌طور که می‌میرم»، با تکیه بر تکنیک‌هایی همچون سیلان ذهن، گفت‌وگوهای درونی، مونولوگ‌های ذهنی، راویان متعدد و فصل‌هایی با حجم‌های متفاوت، اثری دشوار خلق کرده که خواندنش دشوار و کشفِ رمزهایش به‌غایت لذت‌بخش است. خوراک ذهنی «همین‌طور که می‌میرم» پس از اتمام کتاب نیز خواننده را به اندیشه وامی‌دارد.

«همین طور که می‌میرم» متشکل از ۵۹ فصل است که در آن در مجموع با ۱۵ شخصیت؛ هفت نفر اعضای خانواده باندرن و هشت نفر از همسایه‌های آنها آشنا می‌شویم. هر یک از فصل‌های کتاب روایتی است از زبان یکی از آدم‌های رمان و اینکه چگونه جنازه ادی باندرن در پاکناپاتافا را در طول ۹ روز به قبرستان جفرسن می‌برند تا به وصیت خود ادی در قطعه خانوادگی در میان عزیزانش به خاک سپرده شود.

در «همین طور که می‌میرم» با سه نوع زبان (لحن و طرز بیان) سروکار داریم. یکی زبان عادی که در شرایط عادی و برای بیان احساسات و ایجاد ارتباط در شرایط معمول به کار رفته است. به عنوان نمونه لحن کسی مثل ویتفیلد (کشیش) با واردمن (کودکی که گرچه سنش مشخص نشده ولی گویا بیش از پنج سال ندارد) کاملاً متفاوت است. دیگری زبان گفتار که زمانی که تخیل آزاد داریم، زبان تا حدی شکسته می‌شود به همین دلیل، جمله‌هایی که با حروف کج (ایرانیک) درج شده‌اند در متن اصلی نیز کمتر حالت رسمی دارند و شاید مناسب‌ترین زبان برای برگرداندن آنها فارسی گفتاری باشد. همچنین دیگری زبان شعر است که زمانی به کار می‌رود که زبان از حالت معمول و ملموس خود فراتر می‌رود و به شعر نزدیک می‌شود. در اینجا با نوعی تخیل گسیخته سروکار داریم،

هر فصل از کتاب روایتی از سوی یکی از شخصیت‌های داستان است و هر فصل از رنج شخصیت‌ها پرده برمی‌دارد و از خودخواهی آدم‌ها و از عدالتی که وجود ندارد. هر فصل نمایشی از ذهن مالیخولیایی شخصیت‌های قصه است و از مهم‌ترین ویژگی‌های کتاب حاضر، مترجم آن، احمد اخوت است که در ایران و به‌درستی به‌عنوان یک فاکنرشناس تمام‌عیار شناخته می‌شود. این اثر از رمان‌های ماندگار ادبیات آمریکایی و در تاریخ ادبیات جهان است.

انتشارات افق اخیراً چاپ دوم «همین‌طور می‌میرم» نوشته ویلیام فاکنر را با ترجمه احمد اخوت در ۲۹۶ صفحه و قیمت ۲۶۰ هزار تومان عرضه کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...