آدمی هرگز برای خرابیهایی که به بار آورده چنین انگیزه‌­های خوبی نداشته است... یک روزنامه­‌نویس انگلیسی به نام فاول، که نقش نظاره‌­گر آسان­­‌طلب و بی‌­غم را ایفا می­‌کند؛ فوئنگ، معشوقه زیبای ویتنامی وی که نه زیاده اهل معنی است و نه زیاده شهوی؛ و آلدن پایل، جوان آمریکایی اهل بوستون... فاولر ناچار می‌­شود کینه خود را به عنوان عاشقِ معشوق از کف داده بروز دهد.

آمریکایی آرام [The Quiet American] گراهام گرین
آمریکایی آرام
[The Quiet American]. رمانی از گراهام گرین (1) (1904-1992)، نویسنده انگلیسی، که در 1955 انتشار یافت. نویسنده، در پی اقامت خود در مالزی و هندوچین، از مشاهدات خود به عنوان خبرنگار جنگی استفاده کرده، ضد آمریکایی بودن خویش را در قالب اثری طنزآمیز، بیشتر شبیه مرد سوم تا رمانهای به صبغه «مابعد طبیعی» خود، ابراز می‌­دارد. وی با طنزی مؤدبانه و سهولت بیانی درخشان، طرز فکر آمریکایی را به محاکمه می­‌کشاند. یک روزنامه­‌نویس انگلیسی به نام فاولر (2)، که نقش نظاره‌­گر آسان­­‌طلب و بی‌­غم را ایفا می­‌کند؛ فوئنگ(3)، معشوقه زیبای ویتنامی وی که نه زیاده اهل معنی است و نه زیاده شهوی؛ و آلدن پایل (4)، جوان آمریکایی اهل بوستون که به میدان جنگ کشانیده شده است و رستگاری جهان را به پذیرش نهادهای شگفت دموکراسی آمریکایی وابسته می­‌داند، چهره‌­های داستانی اصلی این رمان­‌اند. «آدمی هرگز برای خرابیهایی که به بار آورده چنین انگیزه‌­های خوبی نداشته است.» از این­ رو، پایل درصدد «بازخرید» فوئنگ برمی‌­آید و او را از چنگ فاولر به درمی­‌آورد و با خود به نیوانگلند می‌­برد. وی که از استقلال زیادی برخوردار است و فقط زیر نفوذ به اصطلاح کارشناسی به نام هاردینگ (5) است، در این تردیدی به دل راه نمی­‌دهد که، به بهانه پاسداری از ویتنام، کودکانی را قربانی کند. فاولر خود را ناگزیر می‌­بیند که در مقابل ابتکارات پایل، کسی که جان وی را نجات داده است بایستد و به نابودسازی وی کمک کند. در اینجا، از ورای افشای مانورهای آمریکایی‌ها، سر از مسئله مسئولیت فردی درمی‌­آوریم: فاولر ناچار می‌­شود کینه خود را به عنوان عاشقِ معشوق از کف داده بروز دهد، انگیزه­‌های خود را بررسی کند، و خلاصه از موضع بی­‌طرفانه‌­ای که اصل و قاعده زندگی خویش را بر آن ساخته بود، دست بردارد. رمان با کشف جسد پایل آغاز می­‌شود و از یادآوری ماجراهای گذشته به فراوانی استفاده می­‌کند، ولی راوی داستان فاولر است؛ در حالی که همچنان ترتیب ساده زمانی را رعایت می­‌کند. این اثر، هرچند فاقد بُرد داستان اصل قضیه است، از لحاظ تعادل و سبک نگارش موفقیتی خیره‌­کننده شمرده می­‌شود.

صفیه اصفیا. فرهنگ آثار. سروش

1.Graham Greene 2.Fowler 3.Phuong 4.Alden Pyle 5.Harding

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...