رمان «لور؛ سرنوشتت را به من گره بزن» [Lore] نوشته الکساندرا برکن [Alexandra Bracken] با ترجمه زهرا چفلکی منتشر و راهی بازار نشر شد.

لور؛ سرنوشتت را به من گره بزن» [Lore]  الکساندرا برکن [Alexandra Bracken]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، الکساندرا برکن نویسنده جوان این‌کتاب، متولد سال ۱۹۸۷ است که از او ترجمه دو رمان «اهریمن در آینه» و «تاریک‌ترین ذهن‌ها» در ایران چاپ شده است. این‌نویسنده رمان‌هایی برای جوانان و بچه‌های سنین میانی و همچنین داستان‌های کوتاهی برای جوانان در کارنامه دارد. «لور» یکی از رمان‌های او برای جوانان است که برای اولین‌بار سال ۲۰۲۱ منتشر شد.

داستان این‌رمان درباره جنگ خدایانی به‌نام‌های پوسایدون، آتنا، آپولو، افرودیت، آرس، دیونیسوس، هفائستوس، آرتمیس و هرمس است. اما شخصیت اصلی‌اش لور نام دارد که این ۹ خدا به او خیانت کرده‌اند و هر ۷ سال، یک‌هفته وقت دارد این‌خدایان فانی را شکار کند و قدرتشان را کسب کند. آگون هم نام منطقه‌ای است که لور هرگز نمی‌خواهد به آن‌جا برگردد. این‌منطقه تا زمان زنده‌ماندن آخرین خدا پابرجاست. این‌وعده‌ای بوده که خدای زئوس به دیگر خدایان فانی المپیوس وعده داده است.

لور با گذشته تاریک و آینده پروحشت خود درگیر است و فرصت زندگی از او گرفته شده است. در مقطعی از داستان، کاستور دوست دوران کودکی‌اش پس از ۷ سال بازمی‌گردد اما حضور یک‌الهه یعنی آتنا دختر زئوس خدای خرد و جنگاوری در داستان، باعث می‌شود زندگی لور تغییر مهمی کند...

این‌کتاب با ۵۲۴ صفحه و قیمت ۱۴۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...