کتاب «آنان که می‌روند و آنان که می‌مانند» [Those who leave and those who stay] سومین رمان مجموعه چهارگانه ناپلیِ النا فرانته با ترجمه فریده گوینده [Elena Ferrante] توسط نشر لگا منتشر شد.

آنان که می‌روند و آنان که می‌مانند» [Those who leave and those who stay] سومین رمان مجموعه چهارگانه ناپلیِ النا فرانته با ترجمه فریده گوینده [Elena Ferrante]

به گزارش مهر، پیش از این دو رمان اول چهارگانه ناپلی با نام‌های «دوست اعجوبه من» و «داستان یک نام جدید» با ترجمه همین‌مترجم توسط این‌ناشر منتشر شده‌اند. ترجمه کتاب چهارم این مجموعه هم با نام «داستان کودک گمشده» در دست انتشار است.

رمان مذکور، روایت‌گر سال‌های میان‌سالی راوی داستان اِلنا و دوست اعجوبه‌اش لی‌لاست است و مانند سایر کتاب‌های مجموعه مورد اشاره، مخاطب را بارها در حالت تعلیق نگاه می‌دارد. نویسنده در این‌جلد از چهارگانه ناپلی، با نگاهی موشکافانه به مسائلی چون زندگی زناشویی، خیانت، مادرانگی، طلاق، خواستن و نخواستن فرزند، ملالتِ روابط جنسی، سرخوردگی جسم و تلاش برای حفظ هویت در ازدواج با ارائه جزئیات به‌ظاهر عادی می‌پردازد.

تحوّلات سیاسی ایتالیای پس از جنگ جهانی دوم، جابه‌جایی قدرت در این کشور و به‌تبع آن در منطقه ناپل، با نگاهی بی‌طرفانه از جمله‌مسائلی هستند که در پس‌زمینه این‌رمان دیده می‌شوند.

این‌کتاب با ۳۸۹ صفحه و قیمت ۵۹ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...