ترجمه رمان «هدیه‌ خیاط» [The Dressmaker's Gift] نوشته فیونا والپی [Fiona Valpy] منتشر شد.

هدیه‌ خیاط» [The Dressmaker's Gift]  فیونا والپی [Fiona Valpy]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، رمان «هدیه‌ خیاط» نوشته‌ فیونا والپی با ترجمه‌ سامان مرادخانی در ۴۴۴ صفحه و با قیمت ۹۴ هزار تومان در انتشارات دوات معاصر منتشر شده است.

در معرفی این رمان می‌خوانیم: «هدیه‌ خیاط» که در متن تاریخی‌اش کتابی جذاب و خواندنی است، ما را وامی‌دارد که هر چه بیشتر با داستان‌های سه شخصیتش آشنا شویم و مقابله‌ آن‌ها با گشتاپو و کمپ‌های اشغالی در دوران نازی را ببینیم.

در معرفی ناشر از این کتاب می‌خوانیم: سال ۱۹۴۰، در پاریس زیر یوغ اشغال نازی‌ها، سه خیاط جوان تا آن‌جا که در توان دارند، زندگی آرام خویش را می‌گذرانند. اما هر سه رازی در دل نهفته دارند. مریل، زخم‌خورده از جنگ، دوشادوش نیروهای مقاومت می‌جنگد؛ کلِر به دام فسون و فریب افسری آلمانی افتاده، و ویوین نیز به اموراتی مشغول است که نمی‌تواند چیزی از آن به دو دوست دیگر خود بگوید. در میانه‌ جنگ، این سه خیاط آن‌گاه که فعالیت‌های مخفیانه‌شان آن‌ها را به دام خطر می‌کشد، با تصمیماتی ناممکن روبه‌رو می‌شوند. حال آیا این سه دوست، که وفاداری پیوند میان آن‌هاست و خیانت در کمین‌شان، می‌توانند تاریک‌ترین دوران تاریخ را تاب آورند، بی‌آن که از میان بروند؟

................ هر روز با کتاب ...............

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...