به زودی جدیدترین اثر ماریو بارگاس یوسا با نام "دختری از پرو" با ترجمه خجسته کیهان منتشر می‌شود.

خجسته کیهان مترجم در گفتگو با مهر درباره جدیدترین ترجمه‌هایش گفت: رمانی به نام "دختری از پرو" آخرین کار یوسا را زیر چاپ دارم که به زودی توسط نشر "کتاب پارسه" منتشر می‌شود.

وی درباره این اثر توضیح داد: در سفری که سال گذشته داشتم این کتاب را خریدم و خیلی برایم جذاب بود به همین دلیل ترجمه آن را آغاز کردم. این اثر که تا کنون به فارسی ترجمه نشده مجوز آن چندی پیش صادر شده و در حال حاضر مراحل فنی چاپ را پشت سر می‌گذارد به زودی منتشر می‌شود.

مترجم مجموعه داستان "من قهرمان نیستم" اثر پی‌یر اتن گرونیه ادامه داد: این کتاب داستان زندگی یک مرد در چهار دهه زندگیش است. در داستان عشق عجیبی روایت می‌شود و از آنجاکه این مرد به دلیل حرفه‌اش در کشورهای مختلف سفر می‌کند ما همراه با او با شرایط اجتماعی اروپا در دهه 60 میلادی آشنا می‌شویم.

کیهان خواندن این رمان 340 صفحه‌ای را که همچون دیگر کارهای یوسا دارای جذابیتهای خاص این نویسنده است به علاقمندان نوشته‌های یوسا توصیه کرد.

این مترجم درباره کتابی که در دست ترجمه دارد اینگونه توضیح داد: در حال ترجمه مجموعه داستانی از کازوئو ایشی گورو نویسنده ژاپنی به نام "شبانه‌ها" هستم که در این کتاب نویسنده داستانهایی را حول وحوش موسیقی نوشته است.

مترجم "موسیقی شانس" پل استر از دلایل ترجمه این اثر گفت: برای من جالب بود که نویسنده‌ای تم واحدی را گرفته و حول آن چند داستان مختلف نوشته است .از سوی دیگر این نویسنده برای ایرانیان آشنا است؛ا گرچه از او مجموعه داستان کوتاه قبلا به فارسی نخوانده‌ام.

وی افزود: این کتاب آخرین کار  ایشی گورو است که یک سوم آن را ترجمه کرده ام و تا 7 یا 8 ماه دیگر کاملا آماده می‌شود و قرار است "کتاب پارسه" آن را منتشر ند.

کیهان درباره کتاب دیگری که در دست ترجمه دارد ولی هنوز با ناشری برای چاپ آن صحبت نکرده است، بیان کرد: تعدادی از مقالات کتابی به نام "درباره ادبیات" از امبرتو اکو را انتخاب کرده‌ام و ترجمه آن را به پایان رسانده‌ام. در این کتاب در کنار مقالات، ترجمه‌ای از نقد اکو بر داستان بلند سیلوی را همراه با ترجمه این داستان آورده‌ام.

این مترجم که به تازگی ترجمه "مردی در تاریکی" اثر پل استر را روانه بازار کتاب کرده است، در پایان گفت: اکو معتقد است خواندن نقد این داستان باید همراه با خواندن خود آن باشد به همین دلیل من ترجمه آن را هم آورده‌ام. این مقالات و نقدها حاوی دیدگاههایی تازه و جالب از اکو هستند که به زودی برای چاپ آنها با یک ناشر صحبت خواهم کرد.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...