رمان «رانده و مانده» [Fasting, feasting] نوشته آنیتا دسای [Anita Desai] با ترجمه مهدی غبرائی از سوی نشر خزه منتشر شد.

رانده و مانده [Fasting, feasting]  آنیتا دسای [Anita Desai]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، آنیتا دسای نویسنده‌ سرشناس هندی در این رمان، داستان اوما را تعریف می‌کند؛ دختر ازدواج‌نکرده‌ خانواده‌ای خودمحور که در خانه گیر افتاده و اسیر سنت‌ها و پدر و مادری سلطه‌جوست. خواهر بلندپروازش آرونا، که ازدواج «مناسبی» می‌کند و برادرش آرون، پسر سرخورده‌ و وارث خانواده که در امریکا تحصیل می‌کند، ظاهراً برعکس او هستند...

«رانده و مانده» که جزو آثار شاخص آنیتا دسای است در سال ۱۹۹۹ نامزد جایزه‌ بوکر شد. در همان سال جرالد کاوفمن که رئیس هیئت‌داوران این جایزه‌ بود، گفت: «اگر قرار بود به نفر دوم هم جایزه بدهیم، بی‌ هیچ تردیدی آن را به رانده و مانده می‌دادیم؛ رمانی بی‌نهایت زیبا، تکان‌دهنده، کمیک و سخت تصویری از آنچه در دو قسمت مختلف جهان بر سر زنان می‌آید.»

این تنها تأیید و تشویق این رمان نبود و نشریه تایمز هم آنیتا دسای را از میراث‌داران تولستوی دانست و درباره رمان «رانده و مانده» نوشت: «نوشته‌ او نیز مانند نوشته‌های تولستوی حسّی، عمیق و بسیار تیزبینانه است. رانده و مانده داستانی خواندنی و جذاب است، با زبانی به دقت شعر... رمانی بلندپروازانه، موفق و فکربرانگیز.»

نشریه ایندیپندنت نیز در مورد این رمان عنوان کرد: «آنیتا دسای در رانده و مانده – آخرین حلقه از رشته‌ای رمان برجسته – به دنیایی در حال نابودی و محیطی که وقایع‌نگار بی‌بدیل آن است بازمی‌گردد... این اثری است جالب و پخته که بهترین نویسنده‌ هندی انگلیسی‌زبان نوشته است.»

ترجمه این رمان در سال ۱۳۸۲ از سوی نشر آهنگ دیگر منتشر شد، اما دیگر انتشار نیافت تا اکنون که توسط نشر خزه تجدید چاپ شده است.

«رانده و مانده» در ۲۱۶ صفحه و با بهای ۵۰ هزار تومان به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...