داستان بلند «تصویر مادر در قاب جوانی» [Bildnis der Mutter als junge Frau : Erzählung, یا Portrait of the Mother as a Young Woman] نوشته فریدریش کریستیان دِلیوس [Friedrich Christian Delius] با ترجمه محمود حدادی توسط نشر افق منتشر شد.

تصویر مادر در قاب جوانی» [Bildnis der Mutter als junge Frau : Erzählung, یا Portrait of the Mother as a Young Woman] فریدریش کریستیان دِلیوس [Friedrich Christian Delius]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب، صدوپنجاهمین کتاب داستانی مجموعه «ادبیات امروز» است که این‌ناشر منتشر می‌کند.

نویسنده این‌کتاب از نسل دوم نویسندگان بعد از جنگ جهانی دوم است و چندین جایزه ادبی ازجمله گئورگ‌بوشنر را در کارنامه دارد. «تصویر مادر در قاب جوانی» درباره یک‌ساعت از زندگی یک‌زن آلمانی باردار در سال ۱۹۴۳ در شهر رم است. این‌زن در این‌یک‌ساعت با تاریخ و اساطیر شهر رم و زیبایی‌هایش روبروست.

فریدریش کریستیان دلیوس متولد سال ۱۹۴۳ است و تاکنون بیش از ۱۲ رمان و مجموعه‌شعر منتشر کرده است. این‌آثار به ۱۷ زبان ترجمه شده‌اند. بازگردانی این‌کتاب او به فارسی و انتشارش در ایران هم با رعایت حق کپی‌رایت و اطلاع صاحب اثر انجام شده است.

در داستان «تصویر مادر در قاب جوانی»، شوهر زن جوان قصه، به جبهه العلمین شمال آفریقا اعزام شده و همسرش در غربت و تنهایی در رم است. او در طول یک‌ساعتی که داستان جریان دارد، بناست به کلیسا برود تا در مراسم دعا شرکت کند. او در راه کلیسا، زیبایی‌های شهر رم را می‌بیند؛ در زمانی که جنگ خانمان‌سوز جهانی دوم جریان دارد.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

نگران ایلزه بود، چون این دختر در حق مقامات که مسندشان را از خدا داشتند، در حق هیتلر و موسولینی، به‌ندرت حرف خوبی به دهان می‌نشاند، همین چند روز پیش گفته بود هیتلر دائم دستور می‌دهد، ضعف نشان ندهید، اما آدم‌ها که بی‌ضعف ساخته‌ نشده‌اند، موسولینی هم هی تکرار می‌کند، باید از دشمن نفرت داشت، اما آن ایتالیایی‌ها که او می‌شناسند راستش خیلی خوش ندارند نفرت داشته باشند، خود او هم نفرت را خوش ندارد، آخر چه دلیل دارد از انگلیسی و آمریکایی متنفر باشد،

خوشبختانه ایلزه از این بیشتر به حرفش ادامه نداده بود، شاید به رعایت او، چون او، این زن جوان‌تر و در مسائل ملی و سیاسی همیشه ساکت، یک آن از خودش پرسیده بود راستی به کدام دلیل باید از انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها نفرت داشته باشیم و هم‌زمان احساس گناه کرده بود، پریشان و وحشت‌زده از پرسش‌های ممنوع،

هرچه باشد آن‌ها با شوهرش در جنگ بودند، با آلمان و ایتالیا در آفریقا، و با بمب‌های وحشتناکشان چه رنج بی‌پایانی که در شهرها برسر انسان‌های بی‌گناه می‌ریختند و نه‌فقط خانه‌ها، بلکه کلیساها را هم ویران می‌کردند، ایتالیایی‌ها چه می‌گفتند اگر کلیساهای آن‌ها را با خاک یکسان می‌کردی، به‌طور مثال این‌کلیسای پرآوازه را که بالای صدپلکان اسپانیایی در این لحظه بر سر راهش بود، با ناقوس‌هایش درون برجی نیمه‌باز، انگاری هریک اکنون می‌خواهند به صدا دربیایند،

این‌کتاب با ۱۰۴ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...