رمان «دریاها تمساح دارند» [Nel mare ci sono i coccodrilli یا In the Sea There are Crocodiles] نوشته فابیو گدا [Fabio Geda] توسط انتشارات آموت منتشر شد.

دریاها تمساح دارند [Nel mare ci sono i coccodrilli یا In the Sea There are Crocodiles] فابیو گدا [Fabio Geda]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  آنا، رمان «دریاها تمساح دارند» با زیرعنوان «داستان واقعی زندگی عنایت‌الله اکبری، مهاجر افغانستانی» با ترجمه مرجان مردانی وارد بازار کتاب شد.

فابیو گدا، متولد ۱۹۷۲ شهر تورین، ایتالیا، فارغ‌التحصیل علوم ارتباطات است. رمان «دریاها تمساح دارند» در ایتالیا ۴۰۰ هزار نسخه به فروش رسیده و به ۳۰ زبان ترجمه شده است.

«دریاها تمساح دارند» بر اساس یک داستان واقعی است. نویسنده می‌گوید «البته عنایت‌الله جزئیات را به خاطر نمی‌آورد. با زحمت فراوان سفرش را بازآفرینی کردیم. نقشه‌ها را بررسی کردیم، از گوگل کمک گرفتیم و سعی کردیم توالی زمانی خاطرات جسته‌گریخته‌اش را بازسازی کنیم. سعی کردم در حد امکان به آنچه می‌گفت وفادار باشم و داستانش را همان‌گونه که روایت کرده، بازگو کنم ولی ...»

در بخشی از این رمان آمده است: «هرات افغانستان، نزدیک‌ترین نقطه به مرز ایران است. خیلی زود همه‌ رانده‌شدگان هماهنگ کردند که به ایران برگردند. کار سختی هم نبود. هرات پر از آدم‌پران‌هایی است که در کمین تبعیدشدگانند. قبل از اینکه پلیس گیرت بیاورد، آدم‌پران‌ها تو را برمی‌دارند و به ایران برمی‌گردانند. اگر پول نداشته باشی، بعداً پول‌شان را می‌دهی. آن‌ها می‌دانند که اگر مدتی در ایران کار کرده باشی، یک‌جایی در یک سوراخی، پولی را چال کرده‌ا‌ی یا اگر پولی هم نداشته باشی، می‌توانی از کسی قرض بگیری، بدون این‌که مجبور باشی چهارماه بیگاری کنی؛ همان بلایی که بار اول سر من و صوفی آمد. آدم‌پران‌ها این چیزها را خیلی خوب می‌دانند».

چاپ اول رمان «دریاها تمساح دارند» در قطع رقعی و ۱۹۲ صفحه با قیمت ۲۵ هزار تومان توسط انتشارات آموت در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...