رمان‌ «برزخ» [Purgatoire] نوشته توماس الوئی مارتینث [Tomás Eloy Martínez] با ترجمه قاسم صنعوی منتشر شد.

برزخ» [Purgatoire]  توماس الوئی مارتینث [Tomás Eloy Martínez]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، رمان «برزخ» در ۲۳۴ صفحه با شمارگان ۳۳۰ نسخه و با قیمت ۷۵ هزار تومان توسط انتشارات ناهید عرضه شده است.

ناشر در معرفی این کتاب آورده است:
اثر حاضر سرگذشت زنی است که زندگی‌اش در یکی از روزهای ژوئیه ۱۹۹۷ در نزدیکی توکومان واقع در شمال آرژانتین به‌هم می‌ریزد. زن و شوهر جوانی که رشته نقشه‌برداری تحصیل‌ کرده‌اند از طرف باشگاه اتومبیل بوئنوس آیرس مأمور تهیه نقشه راه آن ناحیه دور افتاده می‌شوند. آن دو مورد سوءظن مقام‌های نظامی ناحیه قرار می‌گیرند و بازداشت می‌شوند. پدر دختر که از روشنفکران رژیم است وسیله آزادی او را که شکنجه هم شده است فراهم می‌آورد، ولی شوهر به خیل روشنفکرانی می‌پیوندد که «گم می‌شوند». زن چشم به راه بازگشت شوهر می‌ماند... او همواره اعتقاد دارد که شوهرش زنده است، زیرا «این را حس می‌کند». سالیان درازی می‌گذرد و بعد او که در یکی از شهرهای کوچک نیوجرسی به کتابداری اشتغال دارد شوهرش را می‌بیند... اینک زندگی دوگانه درهم ‌تنیده‌ای است از واقعیت و توهم.

در برشی از کتاب می‌خوانیم:

سه شب پیش از چیزی که از آن پس «انقلاب» نام می‌گرفت، امیلیا لیست نام‌های مهمانان عروسی‌اش را به دفتر پدرش آورد. پدرش از او خواست که سبد کاغذهای باطله را در بخاری خالی و همه را به خاکستر تبدیل کند. یک صفحه ‌آراسته به اعلام‌های دست نویس، چسبیده به ته سبد باقی‌ ماند. امیلیا موقع کندن آن، نخستین سطرهایش را خواند: «بدون شمشیر و صلیب از آرژانتین چه چیز می‌تواند باقی بماند؟ چه کسی جرأت خواهد کرد که با محروم کردن اصل ملی از یکی از این دو ستون‌، به اختلاف بپیوندد؟» امیلیا وقتی با سبد برگشت، ورقه نجات یافته از شعله‌ها را به او داد.

................ هر روز با کتاب ................

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...