حفاری تاریخ مدفون | شرق


«نقابی به رنگ آسمان» [قناع بلون السماء یا A Mask, the Colour of the Sky] اثر باسم خندقجی [Basem Khandakji]، نویسنده‌ی فلسطینیِ برنده بوکر عربی، روایت باستان‌شناس فلسطینی به نام «نور»، ساکن اردوگاه پناهندگان رام‌الله است. این رمان که سال 2024 بوکر عربی را از آن خود کرد، مسئله‌ی هویت در تاریخ فلسطین را پیگیری می‌کند و می‌کوشد تا با به چالش کشیدنِ روایت اشغالگران صهیونیست، تاریخ بدیلی از فلسطین و مردمانش به دست دهد.

خلاصه رمان نقاب، رنگ آسمان» [A Mask, the Color of the Sky یا قناع بلون السماء] باسم خندقجی [Basem Khandakji]

ادبیات اینک در کنار متفکران و مورخان نوِ اسرائیلی و فلسطینی به ‌کمک کشف حقیقت تاریخ فلسطین آمده است تا در روایت غالب فاتحان و اشغالگران خدشه وارد کرده و آن را از اعتبار بیندازد. داستان با پیداشدنِ کارت شناسایی یک شهروند اسرائیلی در جیب یک کت قدیمی آغاز می‌شود. با این اتفاق نور، هویتِ دیگری می‌یابد، نقاب به چهره می‌زند و با این هویت تازه به گروهی از باستان‌شناسان اسرائیلی می‌پیوندد و در دل حفاری‌های سرزمین اشغالی به‌نوعی به حفاری تاریخ می‌پردازد تا تاریخ مدفون فلسطین را بازیابی کند. از اینجاست که مفهوم «دیگری» و «هویت» مطرح می‌شود.

روایت خندقجی هویت دوپاره و تاریخ تاریک‌مانده و دفن‌شده‌ی فلسطین را احضار می‌کند تا با رگه‌هایی فلسفی، واقعیت زیسته‌ی ملتی را به تصویر بکشد که سالیانی از پسِ صداهای تبلیغاتی بلند اشغالگران در سایه مانده است. کاوش باستان‌شناسان همراه نور که نامی استعاری دارد، بر وجوه تاریک در خاک‌شده و پنهان تاریخ نور می‌تاباند. کشف نور در قعر زمین، واقعیت تاریخ اشغال و سرکوب و هویت‌زدایی از فلسطینیان را نشان می‌دهد. از نکات جالب‌توجه و معنادار رمان این است که اعضای گروه کاوش باستان‌شناسی که نور با هویت جعلی اسرائیلی به آن می‌پیوندد، ملیت‌های مختلف دارند: پرفسور برایان سرپرست گروه است، باستان‌شناسی از یهودیان میزراحیم که اصالت حلبی دارد در گروه است.

این تکثر در گروه باستان‌شناسی، نمایانگر دیدگاه‌های متفاوت است، و نویسنده با این تمهید روایی سعی دارد به جست‌وجوی حقیقت از درون تضادها بپردازد. سیاست رواییِ باسم خندقجی ساختن تاریخ بر اساس گذشته‌ی تاریخی است که در حافظه‌ها دستکاری شده است.

اگر نویسنده در مقام باستان‌شناسی باشد که مخاطب را به قعر خاطرات می‌برد؛ در رمان «نقابی به رنگ آسمان» با حفاری تاریخ مواجهیم. و طرفه آنکه این بار باستان‌شناس در قامت شخصیت اول رمان نیز ظاهر شده است. پیوند تاریخ و حقیقت، کاری است که خندقجی از دوران زندان‌های تاریک اسرائیل به انجام می‌رساند تا گذشته‌ی ستم‌دیده و تاریخ تحریف‌شده را به بحثی اکنونی بدل کند. نویسنده «نقابی به رنگ آسمان» قصد دارد با تصویرکردن خشونتی که علیه انسانیت جریان دارد، تاریخ را به ملاقات حقیقت برده و روایت بدیل بسازد. روایت باسم خندقجی مانند روایتِ آوی شلایم و دیگر مورخان نو نشان می‌دهد که مسئله‌ی فلسطین یکسر سیاسی است و انگاره‌ی تفاوت فرهنگی و قومی و تمدنی چندان اعتباری در شناخت این تاریخ ندارد.

رمانِ «نقابی به رنگ آسمان» بیانیه‌ای از دل زندان‌های اسرائیل و فراتر از مرزهای یک کشور است که از حقیقت تاریخ، انسانیت و آرمان بشر در جهانی سرشار از شر و تضاد سخن می‌گوید. باسم خندقجی، متولد ۱۹۸۳، نویسنده و شاعر فلسطینی، دانش‌آموخته‌ی روزنامه‌نگاری و نیز علوم سیاسی در دانشگاه القدس است. رمان «کسوف بدرالدین» و دفتر شعری با عنوان «نفس یک شعر شبانه» از جمله آثار باسم خندقجی است؛ او هم‌چنین مقالات متعددی درباره‌ی زندانیان محبوس در زندان‌های اسرائیل، مفهوم و وظیفه ادبیات، زنان فلسطینی و سیاست نوشته است. خندقجی بسیاری از آثار خود را در زندان نوشته و از همان داخل زندان منتشر کرده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...