چک چک یاد، در ناودان خیال | اطلاعات


زمانی‌که زنده یاد احمد شاملو عنوان«کاریکلماتور» را بر آثار پرویز شاپور گذاشت(چون در حقیقت کاریکاتوری بود که در قالب کلمات بیان می‌شد)، هیچکس پیش‌بینی نمی‌کرد که این قالب، روزگاری به یکی از پرکاربردترین قالب‌های طنز تبدیل شود.

آدم تنها کسی بود که مثل آدم زندگی کرد حسین ناژفر

امروزه ایجاز، سادگی زبان و واژگان، کاریکلماتور را به مهم‌ترین قالب طنز در جهانِ رسانه‌ای شده و در هماهنگی با ضرباهنگ شتابناک زندگی جامعه‌ی امروز ما تبدیل کرده است و در این میان، حسین ناژفر نام شناخته ‌شده‌ای درعرصه‌ی کاریکلماتور است.
«آدم تنها کسی بود که مثل آدم زندگی کرد»، عنوان مجموعه کاریکلماتورهای اوست که اخیراً از سوی انتشارات آفرینندگان منتشرشده است. پبش از این، با کاریکلماتورهای ناژفر در فضای رسانه‌ای آشنا شده بودیم. او از سال 84 تا 91 در سایت لوح می‌نوشت. همچنین آثارش را در صفحات شخصی‌اش در اینترنت منتشر می‌کرد.

تاکنون نیز کاریکلماتورهای او گاه به‌صورت مداوم و گاهی جسته‌وگریخته در نشریات کاغذی (ماهنامه گل‌آقا، خط‌خطی، خراسان، طنز و کاریکاتور، شهرآرا، قدس، پیوند، آفرینش و...) منتشرشده است. از این رو جمع‌آوری آثار او در یک کتاب، برای مخاطب این امکان را فراهم می‌آورد که با قلمش بیشتر آشنا شود و به تماشای نگاه او در مجموعه کاریکلماتورهایش بنشیند.

موضوع نوشته‌های این کتاب، متنوع است. گاه برآمده از روابط انسانی است، گاه حاصل دریافت‌های متفاوت نویسنده با پدیده‌های زندگی روزمرّه است و گاهی رنگ تأمل بر پدیده‌های طبیعی و یا روابط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را دارد.
در این میان می‌توان گفت که آنچه تمام مضامین آثارش را علیرغم تنوّع و گستردگی، به هم پیوند می‌دهد، نگاه نوی است که ناژفر در برخورد با دنیای درون و پیرامونش دارد. این نگاه بیشتر از طریق نشاندن معانی جدید بر واژگان، عبارات یا مفاهیم حاصل می‌شود.

ناژفر با تداعی‌های گوناگون کلمات، عبارات و یا اصطلاحات و ضرب‌المثل‌ها بازی می‌کند و با استفاده از چندمعنایی واژه‌ها، معانی تازه‌ای بر مفاهیم می‌نشاند تا از نگاه آشنا و معمول فاصله بگیرد و به کشفی تازه از پدیده‌های آَشنا و بدیهی روزمرّه برسد و مخاطب را در لذت دیدن این فضای متفاوت با خود همراه سازد.

بازی با دار قالی در برخی کاریکلماتورهایش از آن جمله است: «گل قالی بر دار می‌شکفد.» او در این میان با استفاده از انواع شگردهای ادبی مثل: تشبیه، استعاره، کنایه، تمثیل، تضاد، تشخیص، ایهام، جناس و... بر عمق معنایی اثر می‌افزاید و آن را از ارزش‌های ادبی برخوردار می‌کند که در میان شگردهای ادبی، صنعت ایهام، کنایه و تشبیه جایگاه خاصی در آثار او دارد.
در کاریکلماتورهای ناژفر، گاه لطافت نگاه، اثر را به سمت‌وسوی شعر می‌کشاند:«شیشه‌ی عمر پرنده، بوی پرواز می‌دهد.» گاهی نیز نوشته‌اش در حد بازی با واژگان می‌ماند و علیرغم برخورداری از شگردهای ادبی مثل تشبیه و یا ایهام، کمتر نگاه تازه‌‌ای در خود دارد که مخاطب را شگفت‌زده کند یا او را به درکی جدید برساند: «کرسی حقوق بشر منقل ندارد.»

گرافیک کتاب و صفحه‌آرایی و طراحی جلد آن چشم نواز است که حاصل سلیقه‌ی پدرام فرخ‌نیاست. در برخی جملات، بعضی از واژگان سیاه یا رنگی شده‌اند که شاید این کار برای انتقال بهتر مفهوم انجام شده باشد:«گام‌به‌گام در فرهنگ خزنده جایی ندارد.» با این حال به نظر می‌رسد که شاید چنین سیاه کردن‌هایی فرصت کشف را از مخاطب بگیرد و از لطف اثر طنز که کلنجاررفتن با ذهن مخاطب است بکاهد.

در آخر باید اشاره کرد که تصویرگری هنرمندانه‌ی محمدمهدی معارفی، به یاری انتقال حس و حال آثار کتاب آمده و لطف آن را دوچندان کرده است. در این مجال کوتاه، نمونه‌هایی از کاریکلماتورهای ناژفر از کتاب«آدم تنها کسی بود که مثل آدم زندگی کرد» را با هم می‌خوانیم:

شعری با کاهش وزن سکته کرد.
قافیه را باختم، شعرم سپید شد.
مرگ، حیاط‌ خلوت زندگی است.
چک‌چک یادت، با ناودان خیالم ضرب می‌گیرد.
حجاب کلمات، از فشار سانسور بود.
«ه دو چشم» بیناترین حروف الفباست.
قلم بیدار فاصله‌ای با دار ندارد.
آرزوهای به گور برده‌ام بوی زندگی می‌دهند.
پسته‌ی خندان به ریش فقرا می‌خندد.
فقر، دهان کفش را هم باز کرد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...