یک کتاب به‌خصوص | شرق


به‌گمانم مطالعه و مرور یادداشت‌های کاری یک مستندساز برای اهالی این حرفه جذابیت‌های خاص خودش را داشته باشد، به‌خصوص که یادداشت از آن مستندسازی صاحب‌سبک باشد. «سال‌های بخصوص» کتابی است شامل یادداشت‌های کاری ابراهیم مختاریِ مستندساز در ارتباط با مستندهایش از اولین فیلمش بعد از انقلاب 57 تا آخرین فیلمش «زینت، یک روز به‌خصوص». کتابی مهم و ارزشمند در جامعه مستندسازان سینمای ایران که ارزش آن را دارد از زوایای مختلف بررسی شود.

سال‌های بخصوص ابراهیم مختاریِ

این یادداشت‌ها از همان آغاز تصویری ملموس و واقعی از شرایط اجتماعی اول انقلاب به‌دست می‌دهد، تصویری حکایتگر حال‌وروز مستندسازِ ما که به‌خوبی بیانگر روزگار آن روزهای خیلی‌هاست. «روزهای پاک‌سازی و تسویه‌های فله‌ای و بی‌حساب‌وکتاب». ابراهیم مختاری در چند جای این کتاب از اوضاع حاکم بر آن روزهای جامعه و به‌خصوص تلویزیون گزارش می‌دهد. بسیاری از ما‌ وقایعی را در آن سال‌ها به‌یاد داریم که هم‌چون یک قانون نانوشته عمل می‌کرد و هرکه پای آن نمی‌ایستاد انگشت‌نما می‌شد. حال قلم مختاری صادقانه و با شهامت و البته با ظرافت آن روزها را به‌یادمان می‌آورد. از این زاویه متن مختاری برای خواننده‌هایی خارج از جامعه مستندسازان هم خواندنی و جالب توجه خواهد بود.

کتاب علاوه‌بر آن‌که نثر راحت و روانی دارد از چند نظر اهمیت بنیادین دارد. چه آن‌که سینمای آقای مختاری همان‌گونه که خودش هم اشاره می‌کند ریشه در نوعی مستندسازی دارد که متکی به بازسازی واقعیت جلوی دوربین است. تغییر سبک و نوع کار یک مستندساز و هم‌چنین تغییر نگاهش به واقعیت چیزی است که به‌روشنی در این کتاب آمده است. و این موضوعی است که در مستندسازی اهمیت زیادی دارد؛ اینکه چطور مستندسازی باسابقه در دوره‌ای آن‌چنان وفادارانه نسبت به طرحش سر صحنه می‌رود که در بند آن گرفتار می‌شود و امکاناتی را که واقعیت جاری صحنه در اختیارش قرار می‌داد، از خود دریغ می‌کند (فصل‌های نان بلوچی و یک سفر صیادی)، اما در دوره‌ای دیگر آن‌چنان خود را با واقعیت صحنه سازگار می‌کند که کمبودها و محدودیت‌ها را تبدیل به فرصت‌های تازه‌ای برای پیشبرد فیلمش می‌کند. (فصل زینت یک روز به‌خصوص) و در این سازگاری با واقعیت البته تجربه بازسازی، پشتوانه‌ای می‌شود تا به کمکش بیاید.موضوع دیگری که باعث اهمیتِ این کتاب است، اشاره به چگونگی ساختار تولید فیلم مستند در ایران است، اینکه این نظام تولید بیمار فیلم مستند در ایران از کجا آمده و چطور در تلویزیون شکل گرفته و بیرون از تلویزیون هم الگوبرداری می‌شود، در کنجکاوی‌های نویسنده به‌روشنی دیده می‌شود. اینکه چطور تلویزیون ایران برخلاف اغلب تلویزیون های کشورهای دیگر، تمامی حقوق هر فیلم را مالک می‌شود، این‌که چطور پنهان‌ماندن بودجه فیلم مستند از دید کارگردان، باعث فساد و افت کیفیت کار می‌شود، اینکه پدیده‌ای به‌نام تهیه‌کننده- کارگردان در تلویزیون شکل می‌گیرد و پس از مدتی چه پیامدهایی با خودش به‌همراه می‌آورد، اینها موضوعاتی است که نویسنده به‌عنوان تجربه زیسته خود به‌خوبی به آنها پرداخته است و با خواندن آن می‌توان دریافت این‌همه حساسیت و توجه به مسائل صنفی در ابراهیم مختاری از کجا می‌آید.

کتاب اما کاستی‌هایی هم دارد، یکی از این کاستی‌ها کمبود عکس است. به‌گمانم خواننده انتظار دارد در هر فصل با دیدن عکس‌هایی تصوراتش از فضا و زمان و جغرافیا تکمیل شود که این انتظار برآورده نمی‌شود. حتی در جاهایی که نویسنده مشخصا از عکس‌هایی می‌گوید - به‌عنوان تنها سند واقعه‌ای که از آن یاد می‌کند - و خاطراتش را از رؤیا جدا می‌کند. هشت‌ صفحه پایانی کتاب نیز اگرچه حاوی عکس‌هایی است کمک‌حال متن، اما این عکس‌ها نه‌تنها در تجسم فضای یادداشت‌ها کمکی نمی‌کند، بلکه خود آن عکس‌ها هم چندان در ذهن باقی نمی‌مانند. مسئله‌ای که شاید مربوط به کیفیت و اندازه چاپ آنها باشد. به‌گمانم بهتر می‌بود اگر عکس‌های مربوط به هر فصل در جای خودش در میان مطالب می‌نشست و با کیفیت بهتری چاپ می‌شد. فصل‌بندی کتاب هم در پاره‌هایی همخوان با محتوا و موضوع فصل نیست؛ پیکره اصلی فصل‌بندی براساس نام فیلم‌هاست، اما ‌به‌عنوان مثال در فصل «اجاره‌نشینی» مطلب از نیمه ‌فصل چنان از موضوع فیلم دور می‌شود که احساس می شود خود نیاز به فصلی جداگانه دارد و از‌قضا به‌دلیل اهمیت آن در زندگی حرفه‌ای نویسنده و تصویری که از یک دوره مهم از جامعه و تلویزیون می‌دهد، نیاز به فصلی جداگانه دارد. این موضوع باعث تقویت این ظن می‌شود که چه‌بسا فصل‌بندی کتاب براساس فیلم‌ها، مانع گسترش آن نیز شده است. کما‌اینکه در یادداشت‌های پایان هرفصل گاه به موضوعاتی اشاره می‌شود که نیازمند فصلی جداگانه‌اند ازجمله موضوع فیلم علی‌اصغر بهاری در سه قسمت که علی‌رغم انجام فیلمبرداری به سرانجام نهایی نرسید و در شرح آن مغفول‌ماندن حقوق کارگردان، رسمیت‌نداشتن حق مؤلف و بی‌سروسامانی تولید به‌خوبی آشکار است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...