ماریو بارگاس یوسا پس از آخرین رمانش "دختر بد"، به زودی کتابی غیر داستانی منتشر می‌کند.

"سفر به ادبیات داستانی" مقاله بلندی درباره "خوان کارلوس اونتی" - نویسنده اروگوئه‌ای - است که به صورت کتاب منتشر می‌شود.

یوسا در مصاحبه‌ای گفت: «این کتاب به جهان داستان نویسی می‌پردازد. "سفر به ادبیات داستانی" دنیایی را درنظر دارد که بشر در آن برای فرار از ناشکیبایی، خفقان و دلزدگی‌های ناشی از زندگی به جهان داستان می‌گریزد.»

به گزارش مهر به نقل از ال پائیس، وی افزوده است: «من دوست دارم کتاب حاضر را که به کلی به جهان داستانی "اونتی" پرداخته، در همه جا معرفی کنم و به جاهایی بروم که اونتی در مورد آنها نوشته و زندگی کرده است.»

خوان کارلوس اونتی (1994 - 1909) یکی از نویسندگان تاثیرگذار قرن بیستم آمریکای لاتین بود. او اولین رمانش را در سال 1939 منتشر کرد. وی در سال 1962 جایزه ملی کشورش را دریافت کرد و در سال 1974 در پی مبارزه علیه حاکم دیکتاتور اروگوئه بازداشت و زندانی شد. در آن هنگام نویسندگانی چون "گابریل گارسیا مارکز" و "ماریو بارگاس یوسا" به زندانی شدن او اعتراض کردند. اونتی پس از رهایی از زندان به اسپانیا رفت و در آنجا جایزه سروانتس را برد.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...