خیابان چندطرفه | هم‌میهن


«خیابان» فقط ساخت شهرداری نیست، برساخته زیست شهری هم است. از این حیث به‌مثابه یک تجربه اجتماعی به ابژه مطالعات میان‌رشته‌ای تبدیل شده که هم مهندسان راه و شهرسازی از آن سخن می‌گویند، هم پژوهشگران علوم انسانی. درواقع خیابان به معنای ویترین بیرونی مدرنیته و به‌مثابه فضای عمومی، بستری برای تعاملات اجتماعی، سیاسی و جنسیتی فراهم می‌کند که موجب شود مطالعات خیابان در کانون توجه پژوهشگران قرار بگیرد.

خلاصه کتاب معرفی خیابان، فضا و قدرت» . مرضیه بهرامی برومند

رخدادهای اجتماعی و سیاسی یک دهه و اندی در کشور ما که با خیابان گره می‌خورد، فهم خیابان و کارکردهای آن را به ابژه پژوهشی جذاب برای اندیشمندان تبدیل کرده و صاحبنظران رشته‌های مختلف به‌ویژه اهالی علوم اجتماعی درباره خیابان دست به نگارش مقاله و کتاب‌های قابل تأملی زده‌اند. یکی از بهترین نمونه از این دست پژوهش‌ها، کتاب «سیاست‌های خیابانی» دکتر آصف بیات، جامعه‌شناس است. بیات معتقد است خیابان در مفهوم فضای عمومی، تنها مکان هندسی برای حرکت جمعی اقشاری است که فاقد جایگاهی نهادی برای بیان نارضایتی‌شان هستند. به منظور توصیف چگونگی تبدیل شدن خیابان به عرصه آگاهانه فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی، آصف به رابطه «فضا» و «قدرت» اشاره کرده و معتقد است، آنچه بستر خیابان را به لحاظ سیاسی برجسته می‌کند، استفاده فعالانه و مشارکت‌گرایانه از فضاهای عمومی است.

واقعیت این است که عرصه خیابان به‌طور معمول در حوزه قدرت حکومت است؛ چراکه حکومت قواعد و مقررات این عرصه را تنظیم و نظم آن را برقرار می‌کند و از استفاده‌کنندگان این فضاهای عمومی انتظار دارد به شکلی منفعلانه و مطابق با قوانین موضوعه حکومت در آن رفتار کند. ازاین‌رو هرگونه استفاده فعالانه از خیابان، هم کنترل قدرت حاکم، هم گروه‌های برخوردار از نظم موجود را به چالش می‌کشد. اندیشمندان و علاقمندان این حوزه در سال‌های اخیر به مفاهیم استفاده مشارکت‌جویانه و فعالانه از خیابان در نظم شهری توجه بیشتری کرده‌اند. تقویت این حوزه سبب ارتقای فرهنگ گفتمان حول موضوعاتی از این قبیل و افزایش توان مشارکت شهروندان، زنان و مردان برای زیستی مطلوب‌تر شده است.

کتاب «خیابان، فضا و قدرت» که جای آن در مباحث اندیشه‌ای امروز ایران خالی بود، تلاشی است برای فهم خیابان به‌مثابه فضای عمومی و تبیین فضای عمومی به‌واسطه «خیابان». مرضیه بهرامی برومند در یک تألیف و گردآوری، آثاری از صاحب‌نظران علوم انسانی و اجتماعی را در کتاب «خیابان، فضا و قدرت» آورده که هرکدام از یک منظر به بازنمایی و تحلیل خیابان به‌ویژه در نسبت با قدرت و امر سیاسی می‌پردازند. خود برومند در مقدمه‌ای که بر این کتاب نوشته به بررسی خیابان و امر سیاسی می‌پردازد و می‌گوید: «آنچه بستر خیابان را در بعد سیاسی فعال و حائز اهمیت می‌کند، استفاده فعالانه و مشارکت‌گرایانه از فضاهای عمومی است. عرصه‌ای که در حالت عادی در حوزه قدرت حکومت و تحت کنترل آن است.»

او سپس به جنبش‌های خیابانی اشاره می‌کند و می‌نویسد: «جنبش‌های خیابانی در فقدان شرایط سیاسی مرسوم و عقیم ماندن آن، سیاست را به زندگی روزمره باز می‌گرداند و زندگی را به شیوه انقلابی تغییر می‌دهد. بدنه این جنبش‌ها را طردشدگانی همچون زنان، مهاجران، اقلیت‌های قومی، جنسی، دینی و... تشکیل می‌دهند که می‌خواهند با واپس زدن نقاب‌های ایدئولوژیک پرداخته حاکمان‌شان، واقعیت سرشار از تضاد و تناقض زندگی در جامعه طبقاتی را به نمایش بگذارند و مرزهای میان «ما» و «آنها» را هرچه بیشتر شفاف کنند.

این کتاب را می‌توان نوعی از مطالعات فرهنگی و بینارشته‌ای خیابان دانست که تجربه خیابان را در سوژگی‌های گوناگون صورتبندی می‌کند. مثلا دکتر ناصر فکوهی، انسان‌شناس به نسبت خیابان و مدرنیته می‌پردازد یا دکتر عباس کاظمی از منظری دیگر به تولید امر مدرن در خیابان پرداخته و آن را تحلیل می‌کند یا محمد علی‌پور به هنر در خیابان و هنر خیابانی می‌پردازد و شروین وکیلی در مقاله‌ای با عنوان «پیاده‌ها و سواره‌ها» به جامعه‌شناسی خیابان دست می‌زند.

محمدرضا تاجیک هم در مقاله‌ای با عنوان «خیابان و سیاست»، به تجربه سیاستی از جنس بازیگوشی در ایران امروز پرداخته و فؤاد حبیبی هم مقاله‌ای با عنوان «دگرمدرنیته، شهر و امر مشترک: از خیابان‌های شهر تا تاسیس هستی» دارد. یک مصاحبه هم در کتاب آمده که مرضیه بهرامی برومند با میترا زرگر؛ پژوهشگر حوزه مطالعات زنان انجام داده و درباره ارتباط جنسیت و خیابان گفت‌وگو کرده است. چند مقاله ترجمه‌ای هم در کتاب آمده است؛ ازجمله ترجمه مقاله «خیابانی به‌نام انقلاب»، نوشته آصف بیات با ترجمه مهرداد امامی، «رنسانس شهری و خیابان: فضاهای کنترل و رقابت»، نوشته لورتالیز با ترجمه محسن توکلیان،»، «نظام توتالیتر و خیابان»، اثر دیوید اتکینسون با ترجمه یاسین حسینی و «گفتمان شب: معنای تولید/مصرف در خیابان»، به قلم تیم کرسول که این را هم یاسین حسینی ترجمه کرده است.

آنچه می‌تواند خواندن این مجموعه مقالات را جذاب کند، خوانشی است که لابه‌لای این متن‌ها از مباحث نظری و تئوریک در حوزه مطالعات شهری صوررت می‌گیرد. مثلا دیدگاه لوفور که چهره‌ای برجسته در مطالعات مربوط به فضا و شهر است. براساس دیدگاه لوفور، فضا یک محصول اجتماعی است، به این معنا که در تولید آن، مجموعه‌ای از هستی‌های اجتماعی افراد در کنش متقابلی که با یکدیگر برقرار می‌کنند، سبب می‌شوند تا فضا شکل بگیرد و لزوما اندیشه و سلیقه شهر‌ساز یا برنامه‌ریز شهری باعث تولید فضا نمی‌شود و همان تضادهایی که برای یک محصول وجود دارد، بر فضا هم حاکم است. از منظر مطالعات فرهنگی و شهری، خیابان می‌تواند بستری برای تولید و بازتولید گفتمان غالب حاکمیتی به‌ویژه در زمینه‌های جنسیتی باشد.

مرضیه بهرامی برومند معتقد است: «خیابان عرصه‌ای است مردانه که قواعد آن را مردان تعیین می‌کنند و حضور زن در این عرصه موقتی است و تابع قواعد زمانی و مکانی که صاحب این عرصه تعیین می‌کند. با این حال، همین فضا درعین‌حال بستری است برای اصلاح و نوسازی این گفتمان. یعنی امکانی است برای رهایی از همان گفتمانی که این بستر در بازتولیدش نقش دارد. درواقع باید گفت در جوامع امروزی، فضای شهری و خیابان بستری است پویا و چندلایه که ماحصل روابط متقابل و درهم تنیده است و این بستر پویا حاوی گفتمان‌های متنوعی است که بعضا در تعارض با یکدیگرند و اتفاقاً وجود همین انواع گفتمان‌های تاریخی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... امکان بازسازی هویت‌های جنسیتی را فراهم می‌کند».

در یک روایت کلی می‌توان گفت؛ کتاب «خیابان، فضا و قدرت» به نوعی رویکرد مطالعات فرهنگی در بازخوانی نسبت شهر و سیاست است. در سنت مطالعات فرهنگی گفته می‌شود که مردم قهرمان زندگی روزمره‌اند و اینکه مردم در خیابان امر مدرن را پی‌درپی خلق می‌کنند. در این کتاب نسبت زنان امروزی در مواجهه با خیابان و خلق معناهای جدید مورد بحث قرار می‌گیرد. امسال خیابان‌ها به‌شدت با حافظه و خاطره مردم ما گره خورده بود، خیابان‌های شلوغی که به‌شکل ملتهبی با سیاست گره خورده بود. اتفاقاتی در خیابان‌ها رخ داد که درک مسئله‌مند و خودآگاهانه از خیابان و کارکردهایش، می‌تواند به فهم‌پذیری رخدادهای خیابانی کمک کند. کتاب «خیابان، فضا و قدرت»، همین کار را می‌کند.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...