شرح حالی که مانیفست بوداست | اعتماد
 

من صاحب اعمال خویشم. میراث‌دار کردارهای خویش،‌ زاده اعمال خود، در پیوند با کردار خویش و متکی بر اعمال خود می‌زیم. هر فعلی که انجام می‌دهم نیک یا بد، میراث آن به من می‌رسد. این شرح حال، به مثابه مانیفیست بوداست. از خودش گفته تا با یک نمونه عینی ثابت کند زندگی هر فرد، بازتابی از اعمال اوست. اما نه به مفهوم سرنوشتی محتوم که خارج از کنترل انسان باشد. کردار آدمی همانند پناهگاه است و بد یا خوب زندگی‌ را رشد و نمو می‌دهد. به زعم بودا، انسان ارباب خودش است و با عملی که امروز انجام می‌دهد، آینده‌اش را می‌سازد. خوشبختی یا فلاکت هیچ‌کس از پیش تعیین نشده و هر رنجی علتی دارد. رمان «تقویم تصادفی» [اثر بهاره ارشد ریاحی]، شاهدی بر این مدعاست: نقل درد و رنج آدم‌هایی است که همگی میراث‌دار اعمال خویش‌اند.

تقویم تصادفی بهاره ارشد ریاحی

پدری خانواده‌اش را ترک کرده، مدت‌هاست زندگی جدیدی تشکیل داده و با اینکه 10 سال از موضوع گذشته اما سرانجام با خیانتش روبه‌رو می‌شود. یک‌وقت به خودش می‌آید، دخترش دو سال با مردی متاهل رابطه داشته، دور انداخته شده، حالا روی تخت بیمارستان و رو به موت است. زندگی ترمه حکایت بومرنگی است که پدرش پیش‌تر پرتاب کرده و عاقبت سمت خودش برگشته. سعید حکم آینه‌ای دارد که گذشته پدر ترمه را بازنمایی می‌کند: همسر و دخترش را رها کرده و در خفا با ترمه است. پیامدهای این کار یکی بعد دیگری عین دومینو طی یک چرخه به خودش می‌رسد.

همسر سعید و پونه (دوست ترمه) هم به همین منوال و با همان دستی که خیانت کرده‌اند، تاوان می‌گیرند. این رخدادها الگوی واحدی دارند، مصداق نظریه تابش و بازتابش اعمال‌اند: هر نیت، فکر یا عمل ما باعث تابش انرژی به جهان هستی می‌شود و دیر یا زود طی چرخه‌ای از پیامدها به خودمان باز می‌گردد. در واقع ما باعث جذب آن فکر یا عمل می‌شویم و حاصل آنچه کشته‌ایم را درو می‌کنیم. میوه کار ما همان کارماست که در چند جای رمان هم به آن اشاره می‌شود: «کار بد تو یه انرژی منفی وارد کل انرژی دنیا می‌کنه. تعادل انرژی دنیا را به هم می‌زنه. یه یون منفی این طرف موازنه داریم، پس یه یون منفی باید بره اون طرف... یعنی از هر دستی بدی، با همان دست پس می‌گیری.»

این حرف ترمه است، اما باورش ندارد و مدام بقیه را مقصر جلوه می‌دهد. وقتی متوجه اشتباهش می‌شود که با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کند. بی‌جهت نیست که همه فصل‌های رمان بر پایه تصادف ترمه زمان‌بندی شده، آن صحنه تمثیلی از برخورد با کارماست. اصطلاح است که می‌گویند وقتی چرخه کارما یک نفر را زیر می‌گیرد او را به سمت موقعیتی سوق می‌دهد که با حقیقت روبه‌رو شود. اگر فرد غفلت کند، کارما هربار قوی‌تر ظاهر می‌شود تا فرد را متوجه اعمالش کند. حبس سعید، سرطان مادر ترمه و مرگ خواهرش باعث می‌شود قهرمان به خودآگاهی برسد، دست به انتخاب بزند و تغییر کند. اینها مراحل سه‌گانه پاک کردن کارماست که راوی هم به آن اذعان دارد.

«صدای خودش بود. گفت که حوادث از روی معادله خاصی چیده شده‌اند و تمام اتفاق‌هایی که در یک سال گذشته افتاده، قرار است او را به نقطه عطف جدیدی در زندگی‌اش برسانند.»
این جمله در ضمن اینکه از پایان خوشی خبر می‌دهد، متذکر می‌شود چیدمان صحنه‌های رمان، تصادفی نیست. تقویم این داستان بر مدار یک تصادف می‌چرخد. وجه اسطوره‌ای رمان هم جای تامل دارد. ترمه و خواهرش به کارما و دارما پهلو می‌زنند.
خواهر کوچک‌تر غمخوار و مادر خانواده است. دایم ترمه را در برابر ناملایمات محافظت می‌کند. اما پیامدهای عملکردش با الگوی کارما مطابقت ندارد. سرانجامش طبیعی به نظر نمی‌رسد. طبیعت نه مهربان است، نه ستمکار. فقط کمک می‌کند آنچه کاشته شده، به‌بار بنشیند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...