فروید؛ همانگونه که بود! | الف
به یاد دارم در کتب درسی دوران دبیرستان ما، تنها در یک صفحه از فروید یاد شده بود، آن هم به عنوان کسی که با نظریاتش همه آنچه در غرب در زمینه اخلاق رشته بودند پنبه کرده و به لحاظ اخلاقی دوران انحطاط تمدن غرب را کلید زده بود!
ما دانش آموزان بیخبر دنیا، او را شیطانی با لباس انسان تصور میکردیم که جز منحرف کردن آدمیان و از بین بردن اخلاق هدفی نداشت... اما چرا؟ مشکل آنجا بود که آموزگاران ما نیز، چیز مهمی فراتر از همان چند پارگراف کلی گویانه و ساده انگارانه درباره فروید نمیدانستند. و لابد چنین متنی، همانقدر که ما بچههای از همه جا بی خبر را از نزدیک شدن به آثار فروید دچار واهمه میساخت برای آنها نیز هراس آور بود، مبادا با خواندن آثار او همان بلایی که سر تمدن غربی آمد، بر سر ما نیز آوار شود و بهشتمان را جهنم کرده و به آدمهایی هرزه بدل شویم.
البته کج فهمی درباره فروید و نظریاتش محدود به اینجا نیست، حتی در غرب نیز فروید با بدفهمیهای بسیاری روبرو بوده است. حالا نه دقیقا همانند آنچه در ایران شاهدش بوده و هستیم، بلکه به اشکال مختلف. این خصلت تمام جریانهای تاثیرگذار در طول تاریخ بوده که دچار افراط و تفریط شده اند، برخی با چنان شیفتگی پذیرای آن میشوند که گویی هرچه گفته حجت است و برخی برعکس، با چنان شک و تردید و بدبینی بدان مینگرند که انگار نه انگار با یک نظریه و متفکر تاریخ ساز طرف هستند. وقتی رویکردها نسبت به یک شخص و نظریاتش سیاه و سفید باشد، سردرگمی و بدفهمی آثارش چندان دور از انتظار نیست.
براستی حرف حساب فروید چه بود؟ خودش چگونه آدمی بود؟ چه تاثیری بر جهان گذاشت؟ میراث برجای مانده از او ارزش علمی داشت یا نه؟ .... خوشبختانه برای یافتن پاسخ پرسشهای از این دست، در دو دهه اخیر کتابهای گوناگونی درباره فروید به فارسی ترجمه و منتشر شده اند، اما بی گمان هنوز کتاب «رسالت زیگموند فروید» [Sigmund Freud's mission : an analysis of his personality and influence] نوشته اریک فروم [Erich Fromm] برای شناخت مقدماتی فروید اثری منحصر به فرد محسوب میشود. کتابی که تصویری زنده، بدور از اغراق و مهمتر از همه بی طرفانهای از او پیش روی مخاطب قرار میدهد.
این کتاب قریب به پنجاه سال پیش برای نخستین بار توسط موسسه فرانکلین در سری کتابهای جیبی با ترجمه بسیار خوب فرید جواهر کلام منتشر شد. نشر علمی فرهنگی که در چند سال اخیر کوشیده تصویری متفاوت با دو دهه اول پس از انقلاب از خود ارائه کند و وارثی شایسته برای موسسه فرانکلین و بنگاه نشر و ترجمه کتاب باشد، چاپ تازه از این کتاب ارزشمند را وارد بازار کتاب کرده است.
بی اغراق سر و شکل این چاپ تازه به لحاظ کتاب پردازی؛ حروفچینی و صفحه بندی تازه، طراحی جلد مقبول و قطع رقعی خوش دست آن، این کتاب را دوباره زنده کرده و رغبت خواننده را برای توجه به اثری خواندنی در شناخت فروید برمی انگیزد.
از میان سه پیامبر عصر مدرن: نیچه، مارکس و فروید؛ حداقل دو تای آخر آنها، بسیار مورد علاقه اریک فروم بودند. دلایل این علاقه را میتوان در گرایشهای اومانیستی اریک فروم جستجو کرد. او اعتقاد داشت بکارگرفتن روانشناسی در سطح اجتماع میتواند پیشرفتهای قابل توجهی در جامعه داشته باشد؛ مارکسیسم نیز با توجه به وجوه اجتماعی اش و برنامه ساخت مدینه فاضلهای برای برابریهای انسانی در روانشناسی اومانیستی خالی از جذابیت نبود.
توجه اریک فروم به فروید با توجه به اشتراکات حوزه اصلی فعالیتهای این دو چهره به مراتب بیشتر بود و کتاب «رسالت فروید» نیز حاصل همین علاقه و کشش است. درباره فروید کتابهای بسیاری نوشته شده اما رسالت فروید به دلایلی چند، نه تنها یکی از بهترین و خواندنی ترین این کتابهاست، بلکه در کارنامه اریک فروم نیز جزو آثار شاخص و مطرح به شمار میآید.
مهمترین ارزش کتاب حاضر در حفظ رویکرد بی طرفانه در متن آن است، علاقه و همدلی اریک فروم نسبت به فروید باعث نشده ضعفهای او را نادیده بگیرد. اریک فروم تصویری روان شناختی از برخی جنبههای شخصیتی ارائه کرده که در آثار دیگر کمتر میتوان سراغ گرفت. این ویژگیها دست به دست هم داد و از رسالت فروید اثری منحصر به فرد ساخته است. که میتواند پاسخی باشد برای بسیاری از سوالاتی که درباره او میتواند مطرح شود. اریک فروم نه تعصبی نسبت به فروید دارد و نه با تعصب به نقد آثار او میپردازد؛ بنابراین متنی را فراهم آورده که خواننده را از بدفهمی و کج اندیشیهای مرسوم دور میسازد.
چنانکه در این کتاب نیز نوشته شده، فروید از دوران نوجوانی شیفتهی تغییر جهان بوده! به عبارتی همانند هر انسان جستجوگری که از قدرتِ درکی فراتر از دیگران برخوردار بود، با اعتماد به نفسی بلند پروازانه در آرزوی رسیدن به جایگاهی بود که نهایتا نیز بدان دست یافت. اریک فروم به زیبایی نشان میدهد که فروید چه گرایش درونی قدرت مندی در این زمینه داشته که او را به سمتی میکشیده تا راه درست خود را پیدا کند. «جالب ترین و شاید قوی ترین نیروی عاطفی در وجود فروید، شوق او برای یافتن حقیقت و ایمان بی چون و چرای او به خرد بود. به نظر او، خرد تنها استعداد آدمی است که میتواند معمای هستی را حل کند یا دست کم از رنج آن بکاهد».
فروید با این باور که از راه خرد میتوان به معنای واقعی زندگی رسید و با کنار نهادن توهمات به حقیقت آزادی دست یافت. اصالت بخشیدن فروید به آزادی اخلاقی تبلیغ بی بندوباری نبود، با نظریات خود نیز قصد سست کردن پایههای اخلاق را نداشت، بلکه بر عکس عقیده داشت «پیشرفت تمدنها از طرق مهار غرایز امکان پذیر خواهد بود» اما از منظر فروید مهار غرایز با سرکوب آنها تفاوت بسیار داشت.
اریک فروم در جای جای کتاب به تناقضات و یا نقطه ضعفهای فروید اشاره کرده، نقطه ضعفهایی همانند قدرت طلبی و انتقاد ناپذیری. او با تاکید براینکه کشف ضمیر ناخودآگاه توسط فروید باعث تحول بنیانهای دانش روان شناسی شد، اما همین ضمیر ناخود آگاه و تاثیری که کنش و واکنشهای آدمی ایفا میکند، در تقابل با اهمیتی که فروید همیشه برای خرد قائل بود قرار میگیرد.
اریک فروم در رسالت فروید به این جمع بندی میرسد که فروید برای آزادی اخلاقی بشر، در نظر داشت جنبشی غیر دینی، علمی و جدید را بنا کند تا طبقه نخبه و ویژهای عهده دار هدایت مردم شوند. پیروان و دنباله روهای فروید هیچکدام آدمهایی مذهبی نبودند، البته این به معنای ضد مذهب بودن آنها نیست. اریک فروم برای روشن شدن این مهم فصلی را به رابطه فروید با مذهب اختصاص داده است.
اریک فروم در این کتاب به روایت خطی زندگی فروید با رعایت تقدم و تاخر زمانی وقوع رخدادها نپرداخته است، بلکه به سراغ مهمترین وجوه زندگی فروید رفته تا تصویری واقعی و ملموس از کلیت زندگی و اندیشههای فروید که شکلی اسطورهای پیدا کرده، ارائه کند. او با طرحی از پیش مشخص در ده فصل به زندگی و اندیشه فروید پرداخته و نهایتا آن را جمعبندی میکند.
عناوین فصول کتاب بدین قرارند: «حقیقت جویی و شجاعت فروید»، «ارتباط فروید با مادرش»، «رابطه فروید با زنان»،«وابستگی فروید به مردان»،«رابطه فروید با پدرش»،«قدرت طلبی فروید»، «فروید: مصلح جهانی»، «ویژگیهای شبهه سیاسی جنبش روانکاوی»،«باورهای دینی و سیاسی فروید» و «خلاصه و پایان سخن» . متن این فصول تقریبا کوتاه و خواندنی، علاوه بر ایجاز با زبانی قابل فهم نوشته شده اند و با کیفیتی پازل وار به ترسیم زندگی فروید در ظرف زمانی که درآن زیسته پرداخته است و مهمترین جنبههای زندگی و اندیشه او را نیز مورد توجه قرار داده است. البته اریک فروم نخواسته وارد جزئیات دیدگاههای علمی نظریات فروید شود؛ بلکه او کوشیده بدون استفاده از زبان پیچیده و واژهها تخصصی این حوزه، افقی از کلیت نظرات فروید را ترسیم کرده و در جنبههای مختلف نیز عصارهای از دیدگاههای او پیش روی خواننده قرار دهد. با این حال هنر اریک فروم در آن است که این کتاب را به گونهای بنویسد که خوانندگانی با درجات علمی مختلف هریک در سطح خود، توشهای از آن برگیرند.
................ تجربهی زندگی دوباره ...............