پنجاه‌وپنج شهر، هزارویک قصه | آوانگارد


مارکو پولو هفده سال در دربار قوبلای‌خان در چین زیست. او در حدود سال 1271 میلادی بود که همراه با چندی از خویشانش به چین رسید و وارد دربار قوبلای‌خان شد. در این هفده سال، مارکو پولو به قوبلای‌خان در مقام مشاور و فرستاده‌ی وی خدمت کرد و امپراتور را که مایل به شناخت فرهنگ‌ها و دانش بود را سیراب می‌کرد. حتی اگر منابع در صحت حضور مارکو پولو در دربار قوبلای‌خان تردید هم کرده باشند باز هم داستان حضور مرد ایتالیایی در چین دنبال‌کردنی است و خیال‌بافی درخصوص آن شیرین است. چه‌بسا پیش از ما کسانی بوده‌اند که دست به این خیال‌پردازی‌ها در دربار چین زده‌اند. کسانی که قوبلای‌خان و مارکو پولو را در جایگاه دو بیننده در برابر شهرهایی رؤیایی و ناپیدا قرار داده‌اند و گفت‌وگوی مرد چینی با کارگزار ایتالیایی‌اش را به‌شیرینی نقل کرده‌اند.

خلاصه شهرهای نامرئی» [Le citta invisibili] ایتالو کالوینو روایتی

کتاب «شهرهای نامرئی» [Le citta invisibili] ایتالو کالوینو روایتی پست‌مدرن از همین همنشینی است.

کتاب «شهرهای نامرئی» در سال 1972 میلادی منتشر شد و مثل دیگر کارهای ایتالو کالوینو قرار نبود که اثری متداول در چشم عامه باشد. ساختار کتاب چنین پی‌ریزی شده بود که به توصیف 55 شهر خیالی در داستان پرداخته شود و هرکدام از این شهرهای خیالی و ناپیدا نیز در 11 گروه دسته‌بندی شوند. گروه‌هایی نطیر تجارت، مرگ یا حافظه که در برابر گفت‌وگوهای قوبلای‌خان و مارکو پولو رنگ‌وبوی خاص خودشان را پیدا می‌کردند و هرکدام از دیگری متمایز می‌شد. اما با تمام این تفاسیر، بااین‌که کتاب «شهرهای نامرئی» داستان بود اما به شعری می‌مانست که طومار مرز میان رؤیا، ترس، بی‌خبری و واقعیت را در یک آن در هم می‌پیچید و شروع به نقل قصه‌ای می‌کرد که مد نظر مرد ایتالیایی قصه بود اما خان مغول مابین پرسش‌هایش آن‌ را به چالش می‌کشید. خان مغول که می‌خواهد از قلمروِ خود باخبرتر باشد به پای حرف‌های مرد ایتالیایی نشسته است و با نکته‌سنجی حرف‌های مارکو پولو را دنبال می‌کند. اما آنچه که در این میان جذابیت روایت کالوینو را دوچندان می‌کند نشانگانی است که او بیان می‌کند. شهرها شهرهایی خیالی‌اند که نویسنده با کنکاش در آن‌ها هریک را بر ایده‌ای بنا می‌کند که شالوده‌ی وجود آن مکان را می‌سازد.

پارودی برای بازتعریف
ارجاع پررنگ کالوینو به سفرنامه‌ی مارکو پولو در این اثر غیرقابل کتمان است و تمام گفت‌وگوی او با قوبلای‌خان برساخته بر همین سفرنامه است. اما آنچه که در این میان «شهرهای نامرئی» را حتی خاص‌تر می‌کند روایت پست‌مدرن آن نیست، بلکه پارودی‌ای است که در بطن اثر در جریان است. کالوینو آگاهانه ساختاری که در سفرنامه‌ی مرد ایتالیایی وجود دارد را تقلید می‌کند و از این مسیر دست به بازاندیشی در ژانر سفرنامه هم می‌زند. اگر در ژانر کلاسیک سفرنامه ما شاهد آنیم که راوی حضوری صددرصدی در روایت از شهر دارد، در اینجا ما جهان‌گردی را داریم که برای امپراتور چین از شهرهایی داد سخن می‌راند که وجود خارجی ندارند و همین امر قواعد کلاسیک ژانر را به بازی می‌گیرد. همچنین رابطه‌ی امپراتور چین و جهان‌گرد ایتالیایی نیز در این‌جا دستخوش بازتعریف قرار می‌گیرد. در وضعیتی هزارویک‌ شبی هستیم. چارچوب تقریباً به‌شکل رابطه‌ی شهرزاد و سلطان است، با این تفاوت که تیغ زیر گلوی مارکو پولو نیست. اینجا فقط در فرم است که داستان شبیه به هزارویک شب می‌شود.

اگر دینامیک دیالوگ را بازتعریف کنیم، شاهد هستیم که مارکو پولو در سفرنامه به توصیف موبه‌موی شهرهای دست می‌زند. در کتاب شهرهای نامرئی، گفت‌وگوی مارکو پولو با قوبلای‌خان در چارچوبی روان‌شناختی و فلسفی به جریان می‌افتد و این بُعدی دیگر از پارودیِ کالوینو است. لحن طنز کالوینو هم در خدمت پارودی اثر و هم جنبه‌های پست‌مدرن و بینامتنی آن قرار می‌گیرد و راه اصلی نویسنده می‌شود برای ورود به پارودی. و از همین جهت، کالوینو در تحلیل‌های روان‌شناختی‌اش که مبتنی بر درک هویت و شناخت ادراکات بشری است موفق ظاهر می‌شود. او امپراتوری را به تصویر می‌کشد که وضعیتش کمابیش مضحک است، چراکه از شدت بی‌خبری نسبت به قلمرویش به پای صحبت جهان‌گردی نشسته است که برای او از شهرهایی در قلمرویش حرف می‌زند که نامرئی‌اند و نمی‌توان یافتشان. خان از طریق مارکو پولو در تلاش است تا به درک جدید از وضعیت امپراتوری‌اش برسد و شهرهای در بازتعریف خود قرار می‌دهد و در گفت‌وگوهایی که تاجر ایتالیایی دارد از مسائلی مانند رؤیا به‌مثابه‌ی اقبال حرف می‌زند که این نیز واکنش مارکو پولو را به همراه دارد و همین وضعیت باعث می‌شود تا گفت‌وگوی مرد مغول و مرد ایتالیایی به موتیف‌هایی اساسی نظیر اقبال و ترس و ذهن و ادراک برسد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...