چهارمین رمان «اومبرتو اکو»، زبان‌شناس و نویسنده ایتالیایی، با نام «بائو دو لینو» توسط «رضا علیزاده» ترجمه شده است، که به‌زودی توسط انتشارات روزنه منتشر می‌شود.

رضا علیزاده، مترجم درباره این رمان گفت: داستان این رمان مقارن است با جنگ‌های صلیبی و تصرف قسطنطنیه به دست سپاهیان بربر ایتالیا.
وی افزود: این رمان مخلوطی از فانتزی، تاریخ و اسطوره است. معمولا «
اومبرتو اکو» در دیگر رمان‌هایش نیز این عناصر را به کار می‌برد. در رمان «نام گل‌سرخ» کتاب «فن ‌شعر» ارسطو را پایه کارش قرار داده است. در رمان «بائودولینو» هم تاریخ قرون وسطی دستمایه نوشتن «اکو» ‌است.

این مترجم ادامه داد: از نظر زبانی، فصل اول کتاب، بازی‌های زبانی خاص خودش را دارد. این فصل نامه یک کودکی است که دارد تازه زبان لاتین یاد می‌گیرد و با یکی از لهجه‌های محلی ایتالیا به زبان لاتین می‌نویسد. در این فصل یک زبان‌پریشی‌هایی دیده می‌شود که ارجاعی است به رمان‌های قبلی «اومبرتو اکو»‌.
وی به فارس گفت: جملات در این رمان بسیار بلند است و به نظر می‌رسد علایم سجاوندی سر جای خودشان نیستند. این امر نثر خاصی را در این رمان پدید‌ آورده است. علیزاده همچنین خاطر نشان کرد: اکنون نیز مشغول ترجمه کتابی از «جی.آر. تالکین» هستم . پیش از این نیز از این نویسنده رمان «ارباب‌حلقه‌ها» را ترجمه‌ و منتشر کرده بودم.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...