رمان "رسهالده" نوشته هرمان هسه با ترجمه پروانه فخام‌زاده از سوی نشر بازتاب‌نگار منتشر شد.

به گزارش مهر، این کتاب که ترجمه‌ای است از متن اصلی اثر این نویسنده، شاعر و منتقد برجسته آلمانی، پی‌آمدهای پیوندی ناکام را روایت می‌کند.

در"رسهالده" حکایت یوهان فراگوت به تصویر کشیده می‌شود؛ کسی که بهانه عشق به فرزند، او را تسلیم روزمرگی ملال‌آور خانوادگی کرده است. وی که هنرمندی است بنام، در کلاف رنج و انزوا سردرگم شده و هنر زندگی‌ کردن را از یاد برده است از این‌رو از افشای نگون‌بختی خود شرمسار است.

در این رمان می‌خوانیم: کودک سرگشته آه کشان قدم می‌زد. چهره لطیف زیبایش گرفته و پر از درد و رنج بود. چون از آن سوی داربست حصار صدای آلبرت و مادر راشنید، حسادت و بیزاری چنان در او قوّت گرفت که اشک در چشمانش حلقه زد. برگشت و ساکت از آنجا دور شد تا مبادا متوجه او شوند و صدایش کنند. فعلاً نمی‌خواست با هیچکس صحبت کند.

منتقدان این کتاب را از نظر درون‌مایه نزدیک به "گرترود" اثر دیگر هسه دانسته و از آنها به‌عنوان مکمل یکدیگر نام‌ برده‌اند.

کتاب "رسهالده" با شمارگان 1100 نسخه در 176 صفحه و به قیمت 4000 تومان منتشر شده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...