«شوهر کمونیست من» [I married a communist] نوشته فیلیپ راث [Philip Roth] با ترجمه فریدون مجلسی به چاپ دوم رسید.

شوهر کمونیست من» [I married a communist] فیلیپ راث [Philip Roth]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، «شوهر کمونیست من» که رتبه بالاترین فروش کتاب را کسب کرده، اثری بسیار سیاسی است. فیلیپ راث در این اثر رخداد فاشیستی تصفیه بزرگ کمیته فعالیت‌های ضد آمریکاییِ کنگره امریکا را در نیمه قرن بیستم مطرح می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه اخلاق‌مداری‌های محافظه‌کارانه‌ای که در آن حرکت فاشیستی، به رهبری کسانی مانند جو مک‌کارتی و ریچارد نیکسون انجام شد، بهانه‌ای شد برای سرکوبگری گسترده‌ای زیر پوشش مبارزه با کمونیسم و عناصر نفوذی آن در میان محافل روشنفکری و هنری امریکا؛ تزلزل و هراسی که البته برای انواع قربانیان تصفیه‌های کور و انتقام‌جویانه و اغلب فرصت‌طلبانه ملموس‌تر است.

نکته جالب دیگر کتاب این است که نخستین برخورد و تماس قهرمان داستان با چپ‌گرایی و کمونیسم طی دو سال اقامت او در جنوب ایران رخ می‌دهد، زمانی که با سمت گروهبان ارتش آمریکا و مأمور باراندازی کشتی‌های امریکایی، مهمات و کمک‌های نظامی امریکا را برای ارسال به شوروی و تقویت جبهه شرق در خرمشهر و بوشهر تخلیه می‌کردند.

در جذابیت تبلیغات کمونیستی، از نظر خصوصیات اشخاص و نیز نوع و لحن آن تبلیغات شباهت‌هایی به چشم می‌خورد با آنچه در همان زمان در ایران می‌گذشت. ضمنا نوع هراس و تعقیب و پاکسازی‌های سال‌های اولیه دهه ۱۹۵۰ در آمریکا شباهت بسیار با تعقیب و هراس عناصر مشابه در ایران، پس از واقعه ۲۸ مرداد ۱۹۵۳/۱۳۳۲، دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...