چهل و دو روز توقف اجباری در خانه... خود را به دست رؤیاها می‌سپارد و در خاطره‌ها شنا می‌کند، و مناظر و دوستان و احساسات مختلف را یکی پس از دیگری به یاد می‌آورد... مادام دو اوکاستل صفحات بسیار اندک را با دلربایی خود می‌آراید... دوست ازدست‌رفته‌ای را به یادش می‌آوردکه او را در حزنی رؤیاآمیز می‌برد... سرزمین افسون‌کننده‌ی خیال تنها بدان‌سبب به او داده شده است که او ناگزیر از بی‌حرکتی بوده است... لشکرکشی شبانه به دور اتاقم

سفر به دور اتاقم [Voyage autour de ma chambre] اثری که گزاویه دو مستر اگزویه A Journey Around My Room

سفر به دور اتاقم [Voyage autour de ma chambre یا A Journey Around My Room] اثری که گزاویه دو مستر1 (1763-1852)، نویسنده‌ی فرانسوی، در 1794 در تورینو2 (در حقیقت، در 1795 در لوزان3)، بدون ذکر نام نویسنده (فقط تحت حرفاغازهایی معمایی) منتشر کرد. صفحات روحانی‌ای که ملهم از چهل و دو روز توقف اجباری او در خانه بود، خواننده را به فضای سفر و ماجراهای خاص قرن هجدهم می‌برد؛ تأثیر لارنس استرن4سفر احساساتی به فرانسه و ایتالیا» و «زندگی و عقاید تریسترام شندی») به این اثر زبانی آزاد و فارغ می‌بخشد که با این‌همه خالی از احساسات و اندوه نیست. نویسنده نخست تأکید می‌کند که چقدر مهم است که انسان بتواند با توجه به حسادت مردم و بلهوسی‌های بخت، به اتاق خود سفر کند. بعد شرح زیبایی پر از کنایه و اشارات رمزآمیز آغاز می‌شود.

توصیف اتاق و اسباب و اثاثه‌ی آن و تعیین طول و عرض جغرافیایی آن برای این است که امکان این سفر و کیفیات بالقوه‌ی آن را نشان دهد: طبیعت انسانی منابع و امکانات بسیار دارد. سپس گزاویه دو مستر خود را به دست رؤیاها می‌سپارد و در خاطره‌ها شنا می‌کند، و مناظر و دوستان و احساسات مختلف را یکی پس از دیگری به یاد می‌آورد. ولی نمی‌گذارد که این استطرادها به منظور بیرون‌آمدن از مضایق و سخن‌نگفتن از سفر کشیده شود. در اینجاست که اثر سرشار از ظرافتی دیگر، ناشی از وقایع عاشقانه، می‌شود: مادام دو اوکاستل5 این صفحات بسیار اندک را با دلربایی خود می‌آراید، زیرا تصویر او در اتاق است. نویسنده از کشفی به کشف دیگر می‌رود: گراووری که ورتر6 جهان را نشان می‌دهد، گراوور دیگری که دوست ازدست‌رفته‌ای را به یادش می‌آورد او را در حزنی رؤیاآمیز می‌برد. به این‌ترتیب، گزاویه دو مستر، از مرحله‌ای به مرحله‌ای دیگر، همواره خود را آماده‌ی عزیمتی دیگر نگاه می‌دارد، تا اینکه در آخرین رشحه‌ی قلم درمی‌يابد که سرزمین افسون‌کننده‌ی خیال تنها بدان‌سبب به او داده شده است که او ناگزیر از بی‌حرکتی بوده است، و می‌تواند به دلخواه خود از جهان ممکنات بگریزد.

این اثر دنباله‌ای نیز دارد به نام لشکرکشی شبانه به دور اتاقم [Expédition nocturne autour de ma chambre] که ساختارش ظرافت کمتر، ولی همچنین جذابیت کمتری دارد. گزاویه دو مستر در 1799 در پراگ شروع به نوشتن آن کرد، آن را در سن پترزبورگ به پایان آورد و در 1825 در پاریس منتشر کرد. در آن نیز دوباره به همان گشت و گذارهای روحانی، که باید آنها را تا حدی «خاطرات» دانست، بازمی‌گردد. مخصوصاً شبی را در تورینو به یاد می‌آورد که تازه به خدمت مارشال سوواروف7 درآمده بود؛ مارشال خود را آماده‌ی لشکرکشی به فرانسه می‌کرد. گزاویه دو مستر در عالم رؤیاهای خود فرو می‌رود. در اتاق افسری کوچک و سرد خود، هرچیزی یادآور واقعه‌ای از زندگی اوست. منظره‌ی تپه‌ی سوپرگا8 او را به تأمل درباره‌ی طبیعت می‌برد. ولی در اینجا دو مستر تعادل خود را از دست می‌دهد و نزدیک است که با سر به زمین بیاید. بام خانه می‌لرزد و پرندگان خفته در زیر سفال‌های بام فرار می‌کنند. همان دم زنی که دچار سردرد شدیدی است، به تصور اینکه مجلس بزمی برپا کرده‌اند، از شوهر خود خواهش می‌کند که بگوید این سروصداها را متوقف کند.

سفر به دور اتاقم [Voyage autour de ma chambre] اثری که گزاویه دو مستر اگزویه A Journey Around My Room

نویسنده با آب و تاب تمام قطعه‌ای شایسته‌ی اوسیان9 برای فرستاده می‌خواند، و می‌شنود که او می‌گوید دیوانه است. دو مستر پس از توضیحاتی درباره‌ی آئوروستانیک10 [تعادل‌شناسی هوا و گازها]، علمی که او به آن سخت علاقه‌مند بود، و وارسی‌هایی درباره‌ی کوفتگی‌های خود به بستر خواب می‌رود. ولی باد پنجره را باز می‌کند و نویسنده از سرما بیدار می‌ماند؛ آن‌گاه رشته‌ی استدلالات خود را از سر می‌گیرد. تصنیف دلنوازی گهواره‌وار رؤیاهای او را می‌جنباند: زیبای ناشناخته در بالکن خود خطاب به او آواز می‌خواند. ولی صدای شدید و مردانه‌ای به او دستور می‌دهد که به اتاق بازگردد. گزاویه دو مستر بهت‌زده برجای می‌ماند. اندک زمانی بعد، ناقوس کلیسای سن‌فیلیپ دوازده ضربه‌ی نیمه‌شب را می‌نوازد. وقت آن است که بخوابد. لشکرکشی شبانه که پر از آداب شهری آمیخته به اندوه و صداقت است، کاملاً بیگانه با جهان طنز استرن است که با این‌همه، این اثر خود را ملهم از آن معرفی می‌کند.

اسماعیل سعادت. فرهنگ آثار. سروش.


1. Xavier de Maistre 2. Torino 3. Lausanne
4. Sterne 5. Mme de Hautcastel 6. Eerther
7. Souvarov 8. Superga 9. Ossian 10. aérostatique

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...