گیتا گرکانی، مترجم باسابقه کشورمان، این بار به سراغ کتابی رفته که خودش آن را در یک کلمه چنین توصیف می‌کند: «شگفت‌انگیز». او معتقد است «خاطرات یک دوست خیالی» [Memoirs of an imaginary friend] نوشته متیو دیکس [Matthew Dicks] شبیه هیچ رمان دیگری نیست و همین موضوع آن را از سایر رمان‌ها متمایز می‌کند.

خاطرات یک دوست خیالی» [Memoirs of an imaginary friend] نوشته متیو دیکس [Matthew Dicks]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «خاطرات یک دوست خیالی» اثر متیو دیکس نخستین رمانی است که از این نویسنده آمریکایی به فارسی ترجمه شده است. به بهانه انتشار این رمان و معرفی یک نویسنده‌ جدید به علاقه‌مندان فارسی‌زبان ادبیات به سراغ گیتا گرکانی، مترجم این رمان رفتیم و با او درباره ویژگی‌های داستان و نویسنده‌اش، ادبیات بی‌مرز، آثار داستانی مدرن و معیارهایش برای انتخاب کتاب پرسیدیم که مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

متیو دیکس در رمان «خاطرات یک دوست خیالی» ماجرای دوستی یک پسر با دوست خیالی‌اش را روایت می‌کند. در ادبیات جهان چقدر به این موضوع پرداخته شده و نویسنده در این داستان چه نوآوری‌هایی داشته تا بتواند داستانی متفاوت خلق کند؟
به عقیده من «خاطرات یک دوست خیالی» داستانی کاملا نو و متفاوت است. بسیاری از کودکان دوست خیالی دارند و به این موضوع در رمان‌ها و داستان‌های دیگری پرداخته شده اما هیچ نویسنده‌ای تاکنون قصه را از دید دوست خیالی تعریف نکرده است. کتاب «خاطرات یک دوست خیالی» داستان بچه‌ای است که احتمالا نوعی از اختلال اسپرگر یا نوعی اوتیسم را دارد و دوست خیالی‌اش از خودش عاقل‌تر و بزرگ‌تر است زیرا او این موجود خیالی را اینطور تصور می‌کند؛ اما ویژگی متفاوت دیکس این است که داستان را از دید دوست خیالی توصیف می‌کند و همین ویژگی، «خاطرات یک دوست خیالی» را جذاب‌تر کرده است.

این کتاب در دسته ادبیات بی‌مرز قرار می‌گیرد یعنی کارهایی که مخاطبانش را گروه‌های سنی مختلف می‌توانند بخوانند و با آن ارتباط بگیرند. مخاطبان این رمان هم افراد ۱۲ سال به بالا هستند که این مخاطبان می‌توانند ۱۲‌ساله باشند، ۲۰ ساله یا ۸۰ ساله.

بجز موضوع اصلی که ماجرای دوستی یک پسربچه با دوست خیالی‌اش است، چه موضوعات دیگری محور داستان قرار گرفته که آن را برای مخاطبانی در رده‌های سنی مختلف جذاب می‌کند؟
مخاطب با خواندن این داستان، از دیدگاهی متفاوت معنی دوستی، فداکاری و حتی مرگ را درک می‌کند. اینرمان که 

بسیار تحسین شده و موفق بوده، مورد استقبال خوب مخاطبان هم قرار گرفته است. اینکه نویسنده‌ای بتواند در ادبیات به موضوعی کاملا نو برای روایت دست یابد بسیار دشوار است. می‌توان گفت تقریبا تمامی موضوعات در ادبیات مطرح شده‌اند اما اینکه در میان این همه اثر ادبی، ناگهان با کاری مواجه شوید که شبیه هیچ کار دیگری نیست بسیار لذت‌بخش است.

در واقع یافتن داستانی که نتوان آن را به هیچ داستان دیگری تشبیه کرد بسیار دشوار است. «خاطرات یک دوست خیالی» داستانی است کاملا نو و بدیع.

متیو دیکس در این رمان موضوعاتی را به مخاطب یادآوری می‌کند که به دلیل شرایط زندگی، بالا رفتن سن یا هر عامل دیگری به فراموش سپرده‌ایم. معنی رفاقت به مفهوم مطلق، یعنی با کسی چنان رفیق باشی که زندگی‌ات را برایش بگذاری. چند نفر از ما هنوز چنین مفهومی را در ذهن خود داریم؟ به جرات می‌توانم بگویم خیلی کم.

این رمان در چه ژانری طبقه‌بندی می‌شود؟
سوال سختی است! در ایران خیلی راحت هر کتابی را در یک ژانر می‌گذاریم؛ اما دسته‌بندی‌ ژانرها به این آسانی نیست. «خاطرات یک دوست خیالی» داستانی است فانتزی که به هر حال تخیلی است و موجودی خیالی داستان را تعریف می‌کند از طرفی این موجود خیالی، کاملا واقعی است؛ اما موضوع مهم این است که همه آثار داستانی، تخیلی هستند. حتی رئال‌ترین داستان‌ها هم تخیلی هستند. ما داستان غیرتخیلی در ادبیات نداریم. به همین دلیل است که عده‌ای معتقدند رئالیسم جادویی عنوان اشتباهی است زیرا در همه آثار ادبی عنصر جادو وجود دارد. اصلا خودِ خلاقیت، جادوست!

پیش از «خاطرات یک دوست خیالی» هیچ کتاب دیگری از متیو دیکس در ایران منتشر نشده بود. این نویسنده چقدر در کشور خود و سطح جهان شناخته شده است؟
بله. این اولین کتابی است که از دیکس در ایران ترجمه و منتشر شده است. آثار این نویسنده تنوع بسیار بالایی دارند. در میان آثارش هم نمایشنامه‌ دیده می‌شود، هم رمان و هم کتابی غیرداستانی درباره داستان‌نویسی و قصه‌گویی. ضمن اینکه او معلم، ستون‌نویس روزنامه و قصه‌گوست. دیکس کارهای خیلی مختلف کرده و برنده جایزه‌های متعددی هم شده است.

و سوال بعدی اینکه آیا دیکس در داستان‌نویسی‌اش سبک یا ویژگی خاصی دارد؟
برای دیکس بیش از هر چیز قصه‌گویی اهمیت دارد، یعنی به نظر می‌رسد فارغ از سبک، فرم و شیوه نوشتن، او در تلاش است داستانی را روایت کند که مخاطب تا انتهای داستان با او همراه شود. او داستان 

را با ریتم بسیار خوبی به پیش می‌برد، شناخت بسیار خوبی از کارش دارد و موضوعی که می‌خواهد درباره‌اش بنویسد را خوب و دقیق می‌شناسد. به نظر من «خاطرات یک دوست خیالی» را فقط فردی که معلم باشد می‌تواند به خوبی بنویسد و دیکس هم یک معلم است. به نظر من تجربه‌اش در این زمینه به او کمک کرده داستانی بنویسد که مخاطب به خوبی بتواند با آن ارتباط برقرار کند.

«خاطرات یک دوست خیالی» داستانی است شگفت‌انگیز و این بهترین توصیفی است که می‌توان از این کتاب داشت. «خاطرات یک دوست خیالی» علاوه بر اینکه داستانی جذاب دارد، می‌تواند برای والدینی مناسب باشد که فرزندانشان دوستانی خیالی دارند. همچنین با خواندن این کتاب می‌توان نگاه دقیق‌تری به افرادی داشت که دچار اسپرگر یا نوعی اوتیسم هستند و اینگونه زندگی را از دید آنها بهتر درک کرد.

شما در انتخاب کتاب‌هایی که می‌خواهید ترجمه کنید به سراغ آثاری متفاوت می‌روید. در انتخاب کتاب چه معیارهایی برای شما در اولویت است؟
در انتخاب کتاب، چه برای ترجمه چه مطالعه، نو و بدیع بودن آن برایم از اهمیت بالایی برخوردار است. سلیقه افراد در انتخاب کتاب قطعا متفاوت است و من آثار مدرن را بیشتر می‌پسندم.

خاطرات یک دوست خیالی در گفت‌وگو با گیتا گرکانی

«خاطرات یک دوست خیالی» در ظاهر کتابی ساده است؛ اما فکری پیچیده در روایت آن وجود دارد و این یکی از مشخصه‌های آثار مدرن است. در آثار داستانی مدرن با زبان پیچیده روبه‌رو نیستیم، اما فکری پیچیده داریم. زبان به شدت در ادبیات امروز رو به سادگی و قابل فهم بودن رفته است. نه تنها در حوزه ادبیات، بلکه در حوزه علوم هم این ویژگی را می‌توان مشاهده کرد. در علوم مدرن بسیاری از بحث‌های پیچیده هم با زبان ساده بیان می‌شوند و نویسندگان سعی می‌کنند علوم را به زبان ساده در اختیار مردم قرار دهند، در حالی که قبلا اصلا چنین شیوه‌ای نبود. برترین نویسندگان جهان هم این روزها به سمت ‌ساده‌نویسی رفته‌اند. این مرحله‌ای است که هنوز در ایران به آن نرسیده‌ایم. هنوز فکر می‌کنیم اثر خوب، آن نوشته‌ای است که هر چه آن را بخوانیم متوجه نشویم و جمله‌هایش پیچیده باشد.

در دنیای مدرن کسی به دنبال جمله پیچیده نیست، بلکه فکر پیچیده اهمیت دارد. ساختمان اصلی کار باید جالب باشد. انتشار کتاب یک صنعت است، آدم‌ها باید آن را بخرند، بخوانند و بفهمند. در دنیا، آدم‌ها کتابی را که نفهمند نه می‌خرند و نه می‌خوانند. در بهترین حالت کتاب‌های علمی و پیچیده در حوزه دانشگاهی مخاطب دارند.

رمان «خاطرات یک دوست خیالی» این‌گونه آغاز می‌شود:
«آنچه می‌دانم این است:
اسم من بودو است.
من پنج سال زنده بوده‌ام.
پنج سال برای زنده بودن کسی مثل من زمان زیادی است.
مکس این اسم را روی من گذاشته است.
مکس تنها انسانی است که می‌تواند مرا ببیند.
والدین مکس مرا یک دوست خیالی می‌نامند.
من عاشق معلم مکس، خانم گاسک، هستم.
معلم دیگر مکس، خانم پترسون، را دوست ندارم.
من خیالی نیستم.
من، به عنوان یک دوست خیالی، خوش‌شانس هستم. بیشتر از خیلی‌ها زنده بوده‌ام. زمانی یک دوست خیالی به اسم فیلیپ می‌شناختم. او دوست خیالی یکی از همکلاسی‌های مکس در دوره‌ی پیش‌دبستان بود. کمتر از یک هفته دوام آورد. یک روز سر و کله‌اش در این دنیا پیدا شد، با ظاهری کاملا انسانی به جز نداشتن گوش (خیلی از دوست‌های خیالی گوش ندارند)، و چند روز بعد دیگر نبود.

در ضمن شانس آوردم که مکس تخیلی قوی دارد. زمانی یک دوست خیالی به اسم چامپ می‌شناختم که فقط یک نقطه روی دیوار بود. فقط یک قطره‌ی مبهم سیاه، اصلا بدون هیچ شکل واقعی. چامپ می‌توانست حرف بزند و یک طوری روی دیوار بالا و پایین بلغزد اما وجودی دو بُعدی مثل یک تکه کاغذ بود، در نتیجه هرگز نمی‌تواتس خودش را از دیوار جدا کند. مثل من دست و پا نداشت. حتی چهره هم نداشت.»

گرکانی، نویسنده و مترجم، متولد ۱۳۳۷ و دانش‌آموخته رشته ادبیات دراماتیک و نمایشنامه‌نویسی است. گرکانی نخستین کتاب خود را در سال ۱۳۴۵ منتشر کرد و پس از آن به‌طور پراکنده به فعالیت‌های ادبی خود در زمینه‌ شعر، داستان و مقاله در مجلات و روزنامه‌ها ادامه داد.

«خاطرات یک دوست خیالی» اثر متیو دیکس با ترجمه گیتا گرکانی در ۴۲۶ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و به بهای ۱۲۵ هزار تومان از سوی انتشارات کتاب سده راهی بازار کتاب شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...